روبالشي شسته را
محکم تکان داد
بر بند انداخت
پس واگذاشتش
به بازي باد
به جوش خورشيد
به بوسه هاي ممتد نور
خوابيد خسته اي
آن شب تمام شب
در بوي آفتاب