فلسفه اخلاق از دیدگاه مکاتب قدیم و جدید

سید محمدرضا علوی سرشکی‏، محمد سلیمانی

نسخه متنی -صفحه : 100/ 42
نمايش فراداده

نظام طبيعى در مكتب ارسطوئى :

در نظام طبيعى ارسطو، افراد بشر در تصميم‏ها و اراده شان اكمل را بر غير اكمل هميشه ترجيح مى‏دهند و هرگز با عقل مخالفت نمى‏كنند بلكه بطور قهرى و اجبارى از عقل پيروى مى‏كند هر فرد انسان هميشه و در همه جا، اكمل را انتخاب مى‏كند، يعنى بهتر را و مارسيليو بر اساس همين گفته ارسطو1( - تاريخ فلسفه سياسى، تأليف پازرگاد.

 گفته، انسان نياز به دين و هدايت الهى ندارد و خود به كمك دانش تجربى و عقلش مى‏تواند خود را بطور كامل اداره كند و هميشه بهتر را انتخاب كند و زندگى سعادتمندانه داشته باشد بر همين اساس حقوق طبيعى ارسطوئى بود كه هر فرد انسانى طبق نظام طبيعى اش هرگز كار خلاف عقل را انجام نمى‏دهد و با مراعات منطق‏اش هرگز اشتباه و خطا هم نمى‏كند و با توجه به اين دو نكته ارسطوئى نتيجه روشن است كه انسان در تكامل علمى و عقلى و سعادتش در اين دنيا نيازى به راهنمائى خداوند و فرستادن پيغمبران و راهنمايان الهى ندارد.

نقد: امّا ارسطو غافل از آنكه انسان در ميان گرايش غرائز و راهنمائى عقل، هميشه مختار و آزاد است مى‏تواند همچون حيوانات هميشه و همه جا دنبال غرائز برود و مى‏تواند همه جا دنبال عقل برود و دنبال غرائز ناجائى كه معقول است يا لحظه‏اى از اين و لحظه‏اى از آن پيروى كند تصميم با خود فرد انسانى است تا كدام راه را انتخاب كند و چگونه خود را بسازد اگزيستانيساليسم مكتبى است كه درباره آزادى اختيار انسان بسيار تحقيق كرده و حتى امتياز انسان از حيوان را به همين داشتن اختيار مى‏داند.

در هر حال بقول راسل: «انسان معجونى است از فرشته و حيوان بلكه از فرشته و شيطان تا كدام را انتخاب كند وخود را چگونه بسازد».در هر حال تفسير ارسطو از قانون طبيعى انسان بسيار ساده لوحانه است اگر انسان هميشه انتخاب اكمل مى‏كند پس انسان‏هاى جنايتكار از كجا آمده‏اند و چه نيازى به حكومت و قانون جزاء و مجازات و دادگاه است و لذا مكتب ارسطوئى، مكتبى كاملاً باطل شده در مجامع علمى شناخته مى‏شود.