عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 4 -صفحه : 244/ 47
نمايش فراداده

فناى در حق با لباس صدق

راهنمايان راه آمدند تا بشر اين جهان مادى را با همه دستگاهى كه دارد ، وسيله‏اى براى رسيدن به مقام قرب قرار دهند و تدريجا مقام به مقام را طى كرده ، خيمه هجر از سرزمين دل بركنده و عمارت وصل بنا كنند و از دوگانگى گذشته به مقام وحدت رسند و از بقاى خود دست برداشته به فنا افتند و به فرموده حضرت صادق عليه‏السلام بر درون خويش لباس صدق پوشند كه هركس لباس صدق بپوشد از همه چيز بگذرد و فانى در حضرت باقى شود .

عارف نامدار روزبهان بقلى شيرازى در اين باب براساس آيات كتاب و روايات دقيق توضيحى بدين صورت دارد :

توحيد ، ذروه علياى احوال است و عروه وثقاى مقامات است و تيجان انبيا است و حليه اوليا است و حقايق توحيد نه هر رهروى كه راه يافت ، يافت كه سر توحيد لباس ربوبيت است كه «جان جان» بدان ملبس است ، تا واحد در واحد نشود سالك در عين عيان توحيد نرسد . اگر كسى به مقام فنا نرسد به جايى نرسيده ، مقامى كه خود و جهان را به حقيقت نفى كرده و در نفى خود و جهان ، جان خود و جهان را اثبات نمايد و در حقيقت واقعيت « لا إله إلاّ اللّه » را در تجلى ببيند و بس .

اقسام توحيد

اصل توحيد سه قسم است :

قسمى توحيد عام است و قسمى توحيد خاص و قسمى توحيد خاص الخاص .

توحيد عام

اما آن كه توحيد عام است ، بعد از ارشاد حق ، سير كردن در آيات و جستن حق به وسيله عقل و نور ايمان و شواهد حدثان ، تا ساكن باشند از اضطراب شك و يقين و در اثبات وحدانيت حق افتند و از خطرات نفس [با اجراى فرامين او] باز رهند و تقديس ذات قديمش بيابند و تنزيه صفات عزيزش بدانند و معلوم كنند كه حق سبحانه واحد است من كل الوجوه ، ذاتش در صفات يكتاست و صفاتش در ذات يكتاست ، قدمش از حدوث جدا كنند و دانند كه وجود جليلش متعلق نيست به شيئى از اشيا و از دل خيال محال بيرون كنند و حضرت اللّه را سبحانه و تعالى منزه دانند از جواهر و اعراض و زمان و مكان و تشبيه و تعطيل و كيف و حيث و قبل و بعد و جهات وحد و حدود و صورت و قرب و بعد و حلول و ضد و ند و مثل و جزء و كل و كوچكى و بزرگى و جرم و جسم و اركان و جارحه و قدمش را اوّل ندانند و ابدش را آخر نشناسند و هرچه در وهم و فهم آيد از آن بيرون شوند و به فرموده حضرت صادق عليه‏السلامباطن را با لباس صدق [كه مصداق كاملش ايمان به وحدانيت حق و ذات حضرت او و صفات عليا و اسماى حسنايش هست] بپوشانند و صدق باطن در مرحله عالى و اعلايش جز اين نيست ، باطنى كه با او همراه نيست باطن نيست ، منبعى از تيرگى و ظلمت و ظرفى پر از وساوس و شك و ترديد است ، اين توحيد در حقيقت توحيد علمى و به عبارت ديگر توحيد معرفتى است كه بر دليل و برهان و استدلال استوار است و مرحله اوّل توحيد يا مرتبه دانى آن است .