استعاذه سبب معرفت به دو حقيقت است ، پى بردن به عجز نفس و آگاهى به عزت و قدرت كامله ربانى .
استعاذه انتساب و تشابه است به دوستان ، جهت آنكه محبان حق جل و علا از انبياى عظام چون نوح و يوسف و موسى و حضرت مصطفى و هم چنين بندگان مقرب خداوند مانند زن عمران و حضرت مريم استعاذه نمودند و با ظهور اين حقيقت در تمام شؤون زندگى از خطر شياطين انسى و جنى در امان ماندند و در نتيجه حضرت نوح به سلامت و حضرت موسى به كرامت و حضرت يوسف به عصمت و زن عمران به اجابت و حضرت مريم به بشارت و حضرت ابراهيم به دوستى و خلت و حضرت مصطفى به شفاعت نايل گرديدند .
استعاذه دعايى است به اجابت مقرون چنانكه مادر مريم گفت :
وَإِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ [370] .
و او و فرزندانش را از خطرات مهلك و وسوسههاى بنيان برانداز شيطان رانده شده به پناه تو مىآورم .
و اين به قبول مقرون افتاد .
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ [371] .
پس پرودگارش او را به صورت نيكويى پذيرفت .
استعاذه سبب ايمن شدن از آفتهاست ، چنانكه اگر مخلوقى ، مخلوقى را ملجأ و ملاذ سازد و اگر كسى به اهل قدرت و جاه پناه برد ، آن كس از روى حميّت او را به حمايت گيرد ، خداوند كريم به طريق اولى ، اگر بندهاى از روى عجز و اخلاص به او پناه برد ، پناهش مىدهد و از شرّ شيطان مصونش مىفرمايد .
در اين مسئله بسيار مهم به يك نكته بايد توجه داشت و آن اينكه ، همان طور كه براى تشرف به حضور بزرگان تشريفات خاصى ، از قبيل لباس مخصوص و تحصيل اجازه و تعيين وقت و غيره لازم است ، براى حضور در پيشگاه ربالارباب و ملك الملوك نيز علاوه بر طهارت لباس و تن ، طهارت روح و نفس و دل مىبايد ، از اين جهت است كه هنگام قرائت قرآن ، به خصوص خواندن سوره حمد در نماز ، امر آمده كه :
فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ [372] .
از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر .
يعنى دل و جان و عمل خود ، با آراستن به حقايق الهى پاك كن كه از گرو شيطان بيرون آمده و از قيود او خلاص گردى و به مقام با عظمت آشنايى رسى كه چون آشنا شدى ، به دربار او راه يابى ، بدون اينكه سگهاى اطراف درگاه به تو حمله آرند كه سگهاى اطراف پيشگاه سلطان را با آشنايان كارى نيست و جرأت حمله بر دوستان و محبان را ندارند .
مگر در قرآن نخواندهاى كه حضرت رب العزه به اين سگ هار رانده شده فرمود :
إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ [373] .
قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطى نيست ، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند .