امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :
براى نماز از ميان ملائكه موكلى است كه كارى غير آن ندارد ، چون مكلف از نماز فراغت پيدا كند ، آن را به طرف خدا مىبرد ، اگر قابل قبول باشد قبول مىشود و اگر از طرف حق قبول نشود ، خطاب مىرسد : اين نماز را به بندهام بازگردان .
ملك نماز را باز گردانده و به صورت صاحبش مىزند و مىگويد : واى بر تو كه هميشه عملى دارى كه باعث سرشكستگى من است[52] .
و نيز از ابو بصير نقل شده :
بر ام حميده وارد شدم ، تا او را در عزاى امام صادق عليهالسلام تسليت بگويم . او گريه كرد و من نيز گريستم .
سپس گفت : اى ابو محمد ! اگر حضرت صادق عليهالسلام را به وقت مرگ مىديدى تعجب مىكردى !
دو چشمش را باز كرد و فرمود : همه كسانى كه با من آشنايى دارند دور من جمع كنيد ، كسى نماند مگر اين كه به محضر آن جناب آمد ، آن گاه به همه نظر كرد و فرمود :
شفاعت ما شامل كسانى كه نماز را سبك بشمارند ، نمىشود[53] !
عَنْ اَبى جَعْفَرٍ عليهالسلام قالَ : اَلصَّلاةُ عَمُودُ الدّينِ مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطاطِ اِذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَالاَْطْنابُ وَاِذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتِدٌ وَلا طُنُبٌ[54] :
امام باقر عليهالسلام فرمود : نماز ستون دين است و برنامه آن براى دين همانند ستون خيمه است ، وقتى ستون ثابت و پا برجا باشد ، ميخها و طنابها پابرجاست ، ولى وقتى ستون از ثبوت بيفتد و بشكند ، ميخ و طنابى پا برجا نمىماند .
مسئله وجوب نماز و حفظ اين وديعه الهى در زندگى به درجهاى از اهميت و ارزش است كه در دستورهاى عالى دينى ضايع گذاشتن آن از محرمات شمرده شده و بر حفظ آن از نظر كميت و كيفيت سفارش زياد شده است .
امام خمينى رحمهالله در « اسرار الصلاة » خود مىفرمايد :
اكتفا نمودن به صورت نماز و قشر آن و محروم ماندن از بركات و كمالات باطنيه آن ـ موجب سعادات ابديه ، بلكه باعث جوار ربّ العزة و مرقاة عروج به وصال محبوب مطلق كه غايت آمال اوليا و منتهاى آرزوى اصحاب معرفت و ارباب قلوب بلكه قرة العين سيد رسل صلىاللهعليهوآلهوسلم است ـ از اعلى مراتب خسران و زيانكارى است كه پس از خروج از اين نشئه و ورود در محاسبه الهيه موجب حسرتهايى است كه عقل ما از ادراك آن عاجز است .
ما تا در حجاب عالم ملك و خدر طبيعت هستيم ، از آن عالم نمىتوانيم ادراكى نماييم و دستى از دور ، بر آتش داريم .
كدام حسرت و ندامت و زيان و خسارت بالاتر از آن است كه چيزى كه ، وسيله سعادت انسان و دواى درد نقايص قلبيه است و در حقيقت صورت كماليه انسانيه است پس از چهل پنجاه سال تعب در راه آن به هيچوجه از آن استفاده روحيه نكرده ، سهل است مايه كدورت قلبيه و حجابهاى ظلمانيه شود و آنچه قرة العين رسول اكرم صلىاللهعليهوآله است موجب ضعف بصيرت ما گردد .