زكريا بن آدم به حضرت رضا عليهالسلام عرضه داشت :
يابن رسول اللّه ! تصميم دارم از مردم شهرم جدايى كرده و به جاى ديگر روم ؛ زيرا در ميان آنان نادان زياد است . حضرت فرمود : اين كار را نكن ؛ زيرا به احترام تو بلا از اهل قم دفع مىشود ، چنانچه به احترام حضرت موسى بن جعفر بلا از اهل بغداد دفع مىگردد[100] .
زكريا بن آدم انسان بزرگوار و با كرامتى است كه از جانب ائمه بزرگوار عليهمالسلام بسيار احترام و اكرام مىشد و ائمه دين براى او هديهها و تحفهها و كفن فرستادند[101] .
آرى ، مؤمن در پيشگاه حضرت حق و انبيا و ائمه بزرگوار داراى كرامت و احترام خاصى است ، در حدى كه خداوند مهربان به خاطر او بركاتش را بر مردم نازل و عذابش را از آنان دفع مىكند .
چه نيكوست كه همه ما ، آهنگ زندگى خود را در همه شؤون ، هماهنگ با انبيا و ائمه و اوليا و اهل كرامت قرار دهيم .
چه نيكوست كه ما قدر خود را شناخته و از استعدادهاى عالى درون خود آگاه شويم و با ايمان و عمل صالح به رشد و كمال عقل و قلب و نفس اقدام كرده و خويش را از اين ظلمتكده جهل و غفلت و بىخبرى نجات داده به ميدان نور و مقام قرب و نقطه با عظمت وصال برسانيم .
در ارزش اهل نماز و كرامت و هويت آن بزرگواران در حديث با عظمت قدسى مىخوانيم :
اِنَّ اَحَبَّ الْعِبادِ اِلَىَّ الْمُتَحابُّونَ بِجَلالى اَلْمُتَعَلِّقَةُ قُلُوبُهُمْ بِالْمَساجِدِ وَالْمُسْتَغْفِروُنَ بِالاَْسْحارِ اُولئِكَ الَّذينَ اِذا اَرَدْتُ بِاَهْلِ الاَْرْضِ عُقُوبَةً ذكَرْتُهُم فَصَرَفْتُ الْعُقُوبَةَ عَنْهُمْ[102] :
به حقيقت كه محبوبترين بندگان نزد من ، آنان هستند كه در پرتو جلال من با يكديگر دوستى دارند ؛ دلهاى آنان تعلّق به مساجد دارد و در سحرها در حال توبهاند ، اينان كسانى هستند كه به وقت عقوبت اهل زمين به خاطر آنان عقوبت را بر گنهكاران مىبخشم .
در اين روايت آمده :
پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله وارد مسجد شد ، گروهى از اصحاب آنجا بودند ، فرمودند :
مىدانيد كه خداى شما چه مىگويد ؟ عرضه داشتند : خدا و پيغمبر بهتر مىدانند . فرمود : پروردگار شما مىفرمايد :
اين است نمازهاى پنجگانه ، هر كس آنها را به وقتش به جاى آورد و بر آن محافظت كند ، مرا در قيامت ملاقات مىكند ، در حالى كه از او عهدى بر من است كه به سبب آن عهد ، او را داخل در بهشت مىكنم و هر كس به وقتش آن نمازها را به جاى نياورد و بر آن محافظت نكند ، بر من است كه اگر بخواهم او را عذاب كنم يا بيامرزم[103] .
در روايت مهمى كه در «الأمالى» شيخ صدوق آمده چنين مىخوانيم :
براى خداوند ، ملكى است به نام « سخائيل » كه براى نمازگزاران از پيشگاه حضرت حق برات آزادى مىگيرد .