غفلت در حال عبادت گناهى بزرگ است و علامت غيبت مكلّف ازحضور دوست .
نماز از احكام دين خداست و كسى كه خشنودى حضرت حق را مىطلبد ، بايد در نماز جستجو كند ؛ نماز راهى است كه همه انبيا ره سپر آن بودند و عشق ملائكه الهى متوجه نمازگزار است .
نماز ، هدايت و ايمان است و چراغ معرفت فرا راه انسان ؛ نماز ، باعث بركت در رزق و راحت بدن و علت ناراحتى و رنج شيطان رجيم و اسلحهاى عليه كفر كافران است .
نماز ، اجابت دعا ، قبولى اعمال و زاد و توشه مؤمن در دنيا و آخرت اوست ؛ نماز ، شفيع بين نمازگزار و ملك الموت و انيس و رفيق در قبر و فرش زير پهلو و جواب منكر و نكير و تاج سر مكلّف به روز قيامت است .
نماز ، نور چهره در محشر و لباس بدن و حجاب بين انسان و آتش جهنم و حجت و برهان بين انسان و خداست .
نماز ، باعث نجات از عذاب و جواز عبور از صراط و كليد بهشت و مهريه حورالعين و بهاى بهشت است .
با نماز ، آدمى به درجات بلند ملكوتى مىرسد ، چرا كه نماز عين تسبيح و تهليل و تحميد و تمجيد و تكبير و تقديس و گفتار حق و دعوت الهيه است[184] .
حيف نيست انسان در چنين دنياى با عظمتى با اين همه سود و منفعت قرار بگيرد و از آن و مستمعش ـ كه خداى مهربان و پروردگار عزيز است ـ غافل باشد .
حيف نيست بدن آدمى كه ظاهرى بىارزش است ، در نماز شركت داشته باشد ولى قلبش كه حقيقت وجود اوست از اين دنياى پرفيض الهى و از اين سراى پرشور ملكوتى و از اين ميدان عشق و عرفان بيرون باشد !
انسان ، داراى دو نوع سفر و دو شكل حركت است : سفر مادى و سفر معنوى ، در سفر مادى منافع زيادى نصيب انسان مىشود كه با آن منافع كسب راحت و تحصيل امنيت در زندگى مىكند .
امام على عليهالسلاممىفرمايد :
براى سفر پنج خاصيت و منفعت است :
1 ـ رفع غم و غصه .
2 ـ كسب معيشت و نجات از فقر .
3 ـ تحصيل علم و دانش .
4 ـ به دست آوردن آداب .
5 ـ پيدا كردن دوست بزرگوار[185] .
آنان كه از سفر دورى مىجويند ، درِ بسيارى از منافع را به روى خود مىبندند و اينان افرادى بدبخت و تهيدستند .
اما منافع سفر معنوى با سفر مادى قابل قياس نيست كه سفر معنوى حركت از عقل و قلب و روح به وسيله حرارت ايمان و عشق به سوى حضرت رب الارباب است كه با رسيدن به مقام وصل ، رسيدن به همه چيز است ؛ چرا كه حضرت دوست مستجمع جميع صفات كماليه است و هر كس در سير سفر معنوى به حضرت او برسد به همه چيز رسيده و در ميان طرق سفر هيچ طريقى نزديكتر و پرسودتر و رسانندهتر به مقام وصل و مرتبه قرب از نماز نيست .
مرحوم شيخ عبدالحسين تهرانى در « اسرار الصلاة » چه نيكو فرموده :
در نزد ارباب خرد مقرر است كه ترقى و كمال هر شىء به سفر است ، چنانچه شيخ الرئيس فرموده كه كمال محدثات در غربت است ، از جهت اينكه جميع محدثات در بلده اصليه و مسكن اولى كه عالم عدم است معدوم بودند و معلوم است كه انسان مادامى كه در آن عالم است در حضيض نقصان و مركز حرمان است ؛ پس چون از مقر عدم به سوى غربت عالم وجود مسافرت نمود از براى او انواع كمالات و اقسام كرامات حاصل شد و اين دليل آن است كه كمال حاصل نشود مگر به غربت و هم چنين بعد از دخول در وجود ، همه تراب محض بودند چنانچه حضرت خداوندى فرموده :
إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ [186] .