آداب ظاهرى نماز - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آداب ظاهرى نماز

وضو ، غسل ، تيمم ، پاكى بدن ، طهارت لباس ، مباح بودن محل ، احتراز از لباس ابريشم و طلا و لباسى كه آلوده به پوست و موى حيوانات حرام گوشت است ، مراعات وقت ، توجه به قبله ، اداى كلمات نماز با قرائت صحيح ، از آداب ظاهريه نماز است ، گرچه هر يك از اين‏ها داراى اسرار و حقايقى است كه به قسمتى از آن در جلد چهارم اشاره رفته است .

خواندن بعضى از آيات مانند : وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى [182] و بعضى اوراد و اذكار در مقدمه نماز ، برداشتن دو دست تا محاذى گوش در حالى كه دو كف به طرف قبله باشد ، مؤدب ايستادن و چشم به محل سجده داشتن و با كمال ادب و وقار و طمأنينه نماز را شروع كردن نيز از آداب ظاهريه نماز است .

آداب باطنى نماز

اما آداب باطنى : نماز ، مناجات با قاضى الحاجات و وسيله تقرّب به حضرت اوست و بسيارى از معارف الهيّه در اين عبادت با عظمت گنجانده شده است ؛ اگر نمازگزار در خور استعداد و وسعش به مراتب ظاهريه و باطنيه آن توجه ننمايد ، در حقيقت مناجات با او نكرده و به حريم قدسش راه نيافته و متوسل به وسيله تقرّب نشده است .

در صورت توجه به آداب ظاهريه و باطنيه ، مى‏توان از منافع اين عبادت بزرگ بهره‏مند شد .

متكلّم به وسيله نماز به هيچ عنوان نبايد از حضرت مستمع غافل باشد كه غفلتش مايه تاريكى و راحتش علّت رنج خواهد شد .

نماز ، نزديك كننده عبد به آثار ظاهرى و باطنى حضرت دوست و بازدارنده انسان از همه فحشا و منكرات است و اين ميسر نيست مگر اين‏كه مكلّف به اندازه وسع و قدرتش علماً و عملاً در رابطه با آداب ظاهريه و باطنيه نماز باشد .

مراحل نماز باطنى

فيض كاشانى در « محجة البيضاء » مى‏گويد :

روح نماز در ابتداى كار بستگى به شش مرحله دارد كه بر مكلّف نمازگزار لازم است به مراعات اين حقايق اقدام كند .

1 ـ حضور قلب .

2 ـ تفهم .

3 ـ تعظيم .

4 ـ هيبت .

5 ـ اميد .

6 ـ حيا .

1 ـ حضور قلب

حضور قلب حقيقتى است كه از تمركز فكر در برنامه‏هاى نماز و توجه عميق انسان به حق پديد مى‏آيد ، چنانچه در نماز ، فكر انسان ميدانى براى جولانگاه غير حق باشد ، براى قلب محال است كه بتواند روى به جانب معشوق حقيقى كند و از عالم ملكوت كسب فيض و نور نمايد .

اگر قلب با كمك فكر در نماز حاضر نباشد و دل كه روى حقيقى انسان است به سوى قبله محبوب نباشد ، آن نماز را مى‏توان نماز گفت ؟ در صورتى كه قلب در نماز با محبوب عالم سخن نگويد و از عشق او نجوشد و در اتصال با ملكوت عالم نباشد ، آن نماز ، جسمى است بى‏روح و چراغى است بى‏نور و الفاظى است بى‏معنا .

تكرار لاَ تَكُن مِنَ الْغَافِلِينَ [183] در آيات قرآن مجيد ، متوجه اين معناى با عظمت است كه در هيچ عبادتى غافل از اسرارش مباش و در هيچ طاعتى نسبت به محبوب حقيقى عالم بى‏توجه مباش .

/ 239