در قسمت حشره ، تنها تاكنون حشرهشناسان نزديك به هفتصد هزار قسم حشره احصا كردهاند . شماره حشرات به اندازهاى است كه ارقام براى بيان آن قاصر است ، يك روز تابستانى كه هوا صاف باشد ، شماره حشراتى كه در بريدگىهاى تپهاى براى نظام حيات در تكاپو هستند ، از عده نفوس يك قاره بيشتر است ، اگر ناگهان نژاد بشر به كلى از روى زمين معدوم شود ، مخلوقات ديگرى كه به روى زمين مىلولند به زحمت متوجه غيبت او خواهند شد .ژان هانرى فابر دانشمند نامى فرانسه هميشه مىگفت : تدبر در ساختمان پيكر يك حيوان كوچك چون مور و تشكيلات منظم حياتى آن ميلياردها انسان را به سوى خدا رهبرى مىكند .همان تحير و اعجابى كه در جهان فضا و كواكب و عالم نباتات بر آدمى چيره مىشود ، چندين برابر آن در جهان حيوانات به آدمى دست مىدهد اينكه مىگوييم چندين برابر آن ، به خاطر آن است كه خورشيد با آن همه عظمت فاقد عنصر حيات و حس و اراده است .اما در جهان حيوان عنصر ناشناخته حيات با همه پيچيدگى و ابهامش و با تشكيلات وسيع و عظيمش بر ساير عجايب عالم ماده ، افزون گرديده و در جهان حيوان تشكيلات وسيع موجوداتى ذره بينى چون :ويروسها و باكترىها و ساير موجودات ديگر ذرهبينى و گروههاى گوناگون آنها ـ آثار مختلف حياتى آنها ـ نقش يكايك اصناف آنها در سازمان اين عالم خاصه در وضع حالات بشرى ـ ميكربهاى امراض ـ ميكربهاى زحمت كش و خدمتگزار ـ حشرات ريز ـ سازمان حياتى آنها ـ قدرت احساس آنها ـ كيفيت توالد و تناسل گوناگون تمام جانداران ـ تخمگذارى ـ تلقيح يا تركيب تخم نر و ماده ـ حمل با تقسيم ـ اسرار اسپرماتوزوييد ـ اسرار پستانداران ـ حيوانات آبى ـ چهارپايان ـ سازمان و ساختمان يكايك آنها ـ نظام زندگى آنها ـ عواطف و احساسات آنها ـ و ميلياردها ميليارد موضوع ديگر كه هر يك از اينها رشتهاى است طولانى و بس پر پيچ و خم كه علوم گوناگونى به بيان اسرار و نظام اين موجودات و سازمانهاى آنها پرداختهاند كه اداى حق صاحب و خالق و مالك آنان حداقل اين است كه با تمام خلوص و فروتنى به پيشگاهش ايستاد و با همه هستى و وجود فرياد زد : اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ [443] .همه ستايشها، ويژه خدا ، مالك و مربّى جهانيان است . و چه نيكوست كه در برابر اين همه عنايت و نعمت ، تسليم او شده و اوامر او را اطاعت كرده و از محرمات او كنارهگيرى نماييم و قلب را از آلودگى پاك كرده و نفس را از بدخلقىها پيراسته نموده و به صفات حضرت او آراسته شويم و با زبان حال در كوى آن جناب عرضه بداريم :اى خداى بزرگ ! بر اثر عدم درك حقايق و به خاطر دور افتادن از وادى معرفت و به علت اسارت در دام شيطان ، از شناخت حقيقى تو عاجز مانديم و نعمتهايى كه به ما لطف فرمودى در غير خواسته تو مصرف كرديم و اكنون براى توبه و انابه و عذرخواهى به درگاه لطفت ملتجى شده و از تو درخواست عفو و گذشت داريم .