بستن درهاى ورود شيطان - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طور هفتم

را مهجة القلب گويند ، در آن معدن انوار تجلى‏هاى صفات الوهيت است و سرّ :

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ [358] .

به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم .

اين است و اين جنس كرامت با هيچ نوعى از انواع موجودات نكردند .

پس تمامى صحت و سلامت و صفاى دل در آن است كه به كلى از آفت بيمارى :

فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ [359] .

در دلِ آنان بيمارىِ [ سختى از نفاق ]است .

خلوص يابد و همگى آن اطوار سر بر خط عبوديت نهند و هر طور به خاصيت آن معنى كه در آن مودع است مخصوص گردد ، بر وفق فرمان و طريق متابعت و چنان‏كه قالب را هفت عضو است و بر هفت عضو سجده فرموده‏اند كه :

اُمِرْتُ أنْ أسْجُدَ عَلى سَبْعَةِ أعْضاءٍ .

مأمورم كه بر هفت عضو سجده كنم .

دل را نيز سجده بر هفت طور واجب است و سجده اول آن است كه روى از همه مخلوقات بگرداند و از تمتعات دنيوى و اخروى اعراض كند و به همگى وجوه متوجه حضرت شود و از حق جز حق هيچ نطلبد[360] .

  • ما زدوست غير از دوست مقصدى نمى‏خواهيم حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى

  • حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى

بستن درهاى ورود شيطان

شيطان و عوامل ضد الهى و انسانى براى دست يافتن به انسان و از دست گرفتن سرمايه‏هاى معنوى او و نابود ساختن قوا و استعدادهاى الهى‏اش و زير صفر بردن اعتبار و ارزش خدايى‏اش ، راه‏هاى گوناگون دارند كه خود انسان علت باز بودن آن راه‏هاست كه با توفيق حضرت محبوب و رعايت قواعد الهيه راه‏هاى نفوذ دشمنان ديرينه سد خواهد شد .

راستى ! نسبت به خود آسوده نباشيد و از شرور و فتن و علل اغوا و وسوسه غافل نباشيد كه تا زنده‏ايد خطر بر شما نزديك است و بر شماست كه هميشه در حالت دفع خطر باشيد ، راه دفع تمام خطرات ابليسى و شيطانى و طاغوتى پناه بردن به خداست كه اگر عملاً پناه ببريد از خطر در امان خواهيد بود ، گفتن « اعوذ باللّه » و اين‏گونه استعاذه را چندان قدرتى و كمالى نيست ، استعاذه حقيقى آن است كه هر در ورود آن ديو و طريق اغوا و اضلال او بازشناسى و از هر راه كه قصد تو كند سر راه در وى دربندى .

/ 239