محبوب‏ترين عمل - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محبوب‏ترين عمل

انسان براى ورود به جهان با عظمت نماز و دست يافتن به حقيقت عالى آن ، ناچار است مراحل و منازلى را طى كند و داراى سير و سلوكى گرانقدر و پر منفعت گردد .

در مرحله اول و نخستين منزل ، بايد در مسئله لباس و مكان و آب وضو و غسل و خاك تيمم ، از حق و حقوق تمام مردم و بيت المال مسلمانان پاك باشد .

اگر ذره‏اى از اجزاى لباس يا قسمتى از مكان و محل نماز ، يا قطره‏اى از آب وضو و غسل ، يا مقدارى از خاك تيمم غصبى يا حرام باشد ، با آن لباس و در آن مكان و با آن آب و خاك ، به هيچ عنوان نمى‏توان به بارگاه قدس نماز قدم گذاشت و به ميهمانى حضرت دوست مشرف شد .

نماز با لباس حرام يا غصبى و با آب و خاك غير مباح و با مكان غير شرعى نماز نيست ، هر چند مكلف براى بجاى آوردن آن خود را به انواع زحمت‏ها و رنج‏ها دچار كند .

مگر امكان دارد ، كسى با آلودگى به مال حرام ، يا قرار گرفتن در مقام حرام ، يا با اتصال به غسل و وضو و تيممى كه آب و خاكش از راه حرام است ، به بارگاه عزت آن عزيز راه يابد .

آنجا مقام پاكان و نيكان است ، آنجا منزل بينايان و دانايان است ، آنجا راه عارفان و عاشقان است .

عارف و عاشق ، محال است در مسئله لباس و مكان و طهارت از دستور معشوق و محبوب سرپيچى كند .

مگر مؤمن قدرت دارد به مال كسى چشم بدوزد ، تا چه رسد كه آن مال را غاصبانه تصرف كند .

مگر براى مؤمن امكان دارد با آب غصبى يا خاك حرام غسل يا وضو يا تيمم بسازد ، آن وضو و غسل و تيمم مگر طهارت است؟

چون عبد از محصول زحمت و كوشش خود لباس و طهارت و مكان را به دست آورد و در اين زمينه سير و سلوكش را به پايان برد ، وارد مرحله بعد و منزل ديگر مى‏شود و آن منزل عبارت است از ، بيرون آوردن لباس گناه از وجود و به تن كردن لباس تقوا و پاك كردن غبار و خاك شيطنت از صفحه نفس و تيمم بر خاك كوى محبوب و بيرون ريختن لجن هوا و رذايل از قلب و شستشوى وجود با آب عشق يار و رها كردن زمين دو رويى و مكر و حيله و قرار گرفتن در مقام تسليم ، آن مقامى كه جز پاكى و طهارت ظاهر و باطن نماند و جز ترك سر و در باختن جان براى رسيدن به وصال جانان هوسى نباشد .

  • نقد جان را در بهاى زلف جانان مى‏دهم اى كه از حال من آشفته مى‏پرسى مپرس دور از او هجران اگر قصد هلاك من كند عمر خود مى‏بخشم و جان را به هجران مى‏دهم[77]

  • عاشقم وز بهر سودايى چنين جان مى‏دهم كز پريشانى خبرهاى پريشان مى‏دهم عمر خود مى‏بخشم و جان را به هجران مى‏دهم[77] عمر خود مى‏بخشم و جان را به هجران مى‏دهم[77]

/ 239