حضرت موسى عليه‏السلام و نماز - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و به سوى [ مردم ] مَدين ، برادرشان شعيب را [ فرستاديم . ] گفت : اى قوم من !

خدا را بپرستيد ، شما را جز او هيچ معبودى نيست و از پيمانه و ترازو مكاهيد ، همانا من شما را در توانگرى و نعمت[ى كه بى‏نياز كننده از كم فروشى است ] مى‏بينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم . * و اى قوم من ، پيمانه و ترازو را عادلانه [ و منصفانه ] كامل و تمام بدهيد ، و اجناس مردم را [ هنگام خريدن ]كم‏شمارتر و كم‏ارزش‏تر [ از آنچه كه هست ] به حساب نياوريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد . * آنچه خدا [ در كسب و كارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم ]باقى مى‏گذارد ، براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد ، و من بر شما نگهبان نيستم . * گفتند : اى شعيب !

آيا نمازت به تو فرمان مى‏دهد كه آنچه را پدرانمان مى‏پرستيدند رها كنيم ؟

يا از اين‏كه در اموالمان به هر كيفيتى كه مى‏خواهيم تصرف كنيم دست‏برداريم ؟

به راستى كه تو [ انسانى ] بردبار و راه‏يافته‏اى [ پس چرا مى‏خواهى در برابر آزادى ما نسبت به بت‏پرستى وهزينه كردن اموالمان به هر كيفيتى كه بخواهيم بايستى؟ ! ] !

آرى ، نماز شعيب ، نماز بازدارنده از فحشا و منكرات بود و نمازگزارى چون شعيب نمى‏توانست در برابر كفر و شؤون آن بى‏تفاوت باشد ؛ به همين خاطر نمازگزار واقعى برى از انواع منكرات و جهادگرى استوار در برابر آلودگى‏هاست و بر مبناى همين حساب ، مردم مدين امر به معروف و نهى از منكر شعيب را به نماز او نسبت مى‏دادند .

حضرت موسى عليه‏السلام و نماز

در كتاب الهى ، سوره طه مى‏خوانيم :

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِىَ يَامُوسَى * إِنِّى أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً * وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى * إِنَّنِى أَنَا اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِى وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِى [18] .

پس چون به آن آتش رسيد ، ندا داده شد : اى موسى ! * به يقين اين منم پروردگار تو ، پس كفش خود را از پايت بيفكن ؛ زيرا تو در وادى مقدس طوى هستى . * و من تو را [ به پيامبرى ] برگزيدم ، پس به آنچه وحى مى‏شود ، گوش فرا دار . * همانا ! من خدايم كه جز من معبودى نيست ، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار .

امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد :

خداوند به موسى فرمود : مى‏دانى چرا از ميان بندگانم تو را براى شنيدن كلامم به نحو مستقيم انتخاب كردم ؟ عرضه داشت : نه . خطاب رسيد : به خاطر اين‏كه در عبادت و بندگى همانندت را نيافتم كه نسبت به من در نفس خود به اين اندازه با تواضع باشد . اى موسى ! تو بنده‏اى هستى كه در پيشگاه من به وقت نماز صورت بر خاك مى‏گذاشتى[19] .

به قول فروغى :

  • گر زغلاميش نشانت دهند بنده او شو كه به يك التفات سر به خط ساقى گلچهره نه باده مستانه بنوش آشكار تا نرسد جان تو بر لب كجا نوشى از آن كنج دهانت دهند

  • سلطنت كون و مكانت دهند خواجگى هر دو جهانت دهند تا زقضا خط امانت دهند تا خبر از راه نهانت دهند نوشى از آن كنج دهانت دهند نوشى از آن كنج دهانت دهند

/ 239