انسان ، داراى دو نوع سفر و دو شكل حركت است : سفر مادى و سفر معنوى ، در سفر مادى منافع زيادى نصيب انسان مىشود كه با آن منافع كسب راحت و تحصيل امنيت در زندگى مىكند .امام على عليهالسلاممىفرمايد :براى سفر پنج خاصيت و منفعت است :1 ـ رفع غم و غصه .2 ـ كسب معيشت و نجات از فقر .3 ـ تحصيل علم و دانش . 4 ـ به دست آوردن آداب .5 ـ پيدا كردن دوست بزرگوار[185] .آنان كه از سفر دورى مىجويند ، درِ بسيارى از منافع را به روى خود مىبندند و اينان افرادى بدبخت و تهيدستند .اما منافع سفر معنوى با سفر مادى قابل قياس نيست كه سفر معنوى حركت از عقل و قلب و روح به وسيله حرارت ايمان و عشق به سوى حضرت رب الارباب است كه با رسيدن به مقام وصل ، رسيدن به همه چيز است ؛ چرا كه حضرت دوست مستجمع جميع صفات كماليه است و هر كس در سير سفر معنوى به حضرت او برسد به همه چيز رسيده و در ميان طرق سفر هيچ طريقى نزديكتر و پرسودتر و رسانندهتر به مقام وصل و مرتبه قرب از نماز نيست .مرحوم شيخ عبدالحسين تهرانى در « اسرار الصلاة » چه نيكو فرموده :در نزد ارباب خرد مقرر است كه ترقى و كمال هر شىء به سفر است ، چنانچه شيخ الرئيس فرموده كه كمال محدثات در غربت است ، از جهت اينكه جميع محدثات در بلده اصليه و مسكن اولى كه عالم عدم است معدوم بودند و معلوم است كه انسان مادامى كه در آن عالم است در حضيض نقصان و مركز حرمان است ؛ پس چون از مقر عدم به سوى غربت عالم وجود مسافرت نمود از براى او انواع كمالات و اقسام كرامات حاصل شد و اين دليل آن است كه كمال حاصل نشود مگر به غربت و هم چنين بعد از دخول در وجود ، همه تراب محض بودند چنانچه حضرت خداوندى فرموده : إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ [186] .