3 ـ تعظيم - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 ـ تعظيم

خداوند عزيز بايد براى نمازگزار از هر چيزى بزرگ‏تر و عظيم‏تر باشد ؛ هستى با تمام شؤونش در برابر عظمت او چون قطره‏اى در برابر عظمتى بى‏نهايت در بى‏نهايت است .

امام على بن ابيطالب عليه‏السلام در وصف پاكان مى‏فرمايد :

عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مادُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ[192] .

در عمق وجود آنان ، خالق سماوات و ارض بزرگ است و غير او در ديده آنان كوچك.

ما سوى اللّه آن قدر براى پاكان كوچك است كه فقط از برابر ديده خود عبور مى‏دهند و آن را هم كوچك مى‏دانند ؛ ما سوى اللّه را از نهايت كوچكى به دنياى قلب و جان راه نمى‏دهند ، درون پاك خود را جاى تجلى حضرت او مى‏دانند و جز او را در دنياى قلب و جان نمى‏نگرند ! !

نمازگزار توجه دارد كه اسمع السامعين مستمع اوست و در برابر ارحم الراحمين و اكرم الاكرمين و احسن الخالقين و اشدالمعاقبين است .

چگونه ممكن است مستمع عزيز خود را عادى ببيند ، مگر در نماز خود نمى‏خواند :

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ [193] .

همه ستايش‏ها، ويژه خداست كه مالك و مربّى جهانيان است .

مگر در حمد نمى‏گويد :

مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ [194] .

صاحب و داراى روز پاداش است .

نمازگزار با معرفت به وجود مقدس حضرت او ، از طريق آيات و روايات در حد استعدادش به درك عظمت او نايل آمده و از اين طريق هميشه و به خصوص وقت نماز در برابر بزرگى او قرار مى‏گيرد و خود را در پيشگاه حضرتش حقيرترين موجود حس مى‏كند و با زبان حال به محضر آن عزيز عرضه مى‏دارد :

  • سر نهاديم به سوداى كسى كين سر از اوست گر گل افشاند و گر سنگ زند چه توان كرد گر به توفان شكند يا كه به ساحل فكند من به دل دارم و شاهد به رخ و شمع به سر آنچه پروانه دل سوخته را در بر از اوست[195]

  • نه همين سر كه تن و جان و جهان يكسر از اوست مجلس و ساقى و ميناى و مى و ساغر از اوست ناخدايى است كه هم كشتى و هم صرصر از اوست آنچه پروانه دل سوخته را در بر از اوست[195] آنچه پروانه دل سوخته را در بر از اوست[195]

/ 239