اقتداى موجودات به نماز اهل حقيقت - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تكبيرة الاحرام در نماز آنان به معناى بستن تمام درها به روى خود الا درِ اوست و حرمت هر فعلى الا آنچه موجب خشنودى اوست .

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [218] .

من به دور از انحراف و با قلبى حق‏گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد ، متوجه كردم و از مشركان نيستم .

حمد در نماز آنان تجلى حضرت او و ملكوت سماوات و ارض در صفحه قلب و جان آنان است ، چنانچه قرآن مجيد فرموده :

وَكَذلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ [219] .

و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمان‏ها و زمين به ابراهيم نشان مى‏دهيم تا از يقين‏كنندگان شود .

ركوع اينان تجلى حقيقت تواضع است ، تواضعى كه همراه آن ملك و ملكوت به خضوع برخيزند ، چرا كه انسان كامل خليفه حضرت حق در ملك و ملكوت است و وقتى خليفه و نايب مناب به ركوع رود ، به دنبال او بايد تمام اشيا به ركوع روند .

آرى ، انسان خالص بر ملك و ملكوت داراى اشراف است و تمام اشيا با حقيقت او در هماهنگى و هم سويى است .

اقتداى موجودات به نماز اهل حقيقت

گذشته از اين كه در روايات ما آمده ، هرگاه مؤمن به تنهايى به نماز بايستد ، خداوند بزرگ به صفوفى از ملائكه دستور مى‏دهد به عبدم اقتدا كنيد و اقتداى آنان را به حساب ثواب و اجر و مزد عبد مى‏گذارد .

در آثار اهل تحقيق بر اساس آيات و روايات وارد شده كه :

هرگاه مؤمنى خالص به پيشگاه حضرت او به مناجات برخيزد ، بسيارى از موجودات با او هم ناله و هم آهنگ در مناجات مى‏شوند .

فيلسوف بزرگ ، مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى ، درسى از حكمت الهى و عرفان اشراقى در منزل داشت ، بيش از شش نفر را در اين درس نپسنديده بود ، دو نفر از آنان يكى حضرت آيت اللّه العظمى سيد محمد هادى ميلانى بود كه اين فقير از محضر اخلاق و عرفانش استفاده‏ها برده و از او داراى اجازه روايى هستم و ديگر مرحوم ايروانى بود كه من خدمت فرزند عالم و دانشمندش رسيده‏ام ؛ فرزند مرحوم ايروانى از پدرش و از پنج شاگرد ديگر غروى نقل كرد كه :

شبى براى حضور در درس به خانه استاد رفتيم ، ظاهراً از وقت مقرر زودتر رسيديم ، استاد در جنب اطاق درس مشغول نماز بود ؛ ناگهان متوجه شديم ، آنچه در حول و حوش ماست ، با استاد بزرگوار ما در نماز هم‏آهنگ شده و آهنگ نماز از تمام اشياى اطاق و در و ديوار ، به دنبال نماز استاد به گوش ما مى‏رسد .

  • از جان گذشته‏ايم و به جانان رسيده‏ايم ما را به سر توقع سامان خويش نيست تا تيغ خصم را سپر آرم زجام دوست نيروى عشق بين كه در اين دشت بى‏كران بر لمعه سراب روانند همرهان زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220]

  • از درد رسته‏ايم و به درمان رسيده‏ايم كز سر گذشته‏ايم و به سامان رسيده‏ايم ساقى بيار مى كه به ميدان رسيده‏ايم گامى نرفته‏ايم و به پايان رسيده‏ايم زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220] زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220]

/ 239