طريقه دشمنى با شيطان - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و هم چنين فرمود :

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ [400] .

آيا پنداشته‏ايد [ با ايمانِ بدون عمل ] وارد بهشت مى‏شويد ، در حالى كه هنوز خدا كسانى از شما را كه در راه خدا جهاد كرده‏اند وشكيبايان را [از ديگران] مشخص و معلوم نكرده است ؟ !

طريقه دشمنى با شيطان

اينجا نيز هم چنين باشد و محاربت و قهر او به قول علما در سه چيز است :

يكى

آن مكايد و حيلت‏هاى او بدانى و تعرف كنى ، تا بر تو دليرى نتواند كرد ، هم‏چون دزد كه چون بدانست كه خداوند سراى آگاه شد بگريزد .

دوم

آن‏كه به دعوت او استخفاف كنى و دل بدان متعلق نكنى كه او چون سگ است بانگ بر تو دارد و سخت باشد و چون از او اعراض كنى خاموش شود .

سيم

آن‏كه ذكر خدا پيوسته به دل و زبان مى‏دارى كه رسول‏اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده است :

إنَّ ذِكْرَاللّهِ تَعالى فى جَنْبِ الشَّيْطانِ كَالاْكِلَةِ فى جَنْبِ إبْنِ آدَمَ[401] .

و اگر گويى مكايد و حيل او چون بدانيم و طريق معرفت آن چيست ؟ بدان كه او را وساوس بسيار است كه به منزلت تير است كه مى‏اندازد و آن را به معرفت خاطرها بتوانى دانست كه درآيد . . .

خواطر انسان

اما اصل خواطر

بدان كه حق‏تعالى و تقدس ، فرشته‏اى بر دل آدمى موكل كرده است كه پيوسته او را به خير دعوت مى‏كند او را ملهم مى‏گويند و دعوت او را الهام و در مقابل آن شيطانى است كه او را به شر دعوت مى‏كند و او را وسواس گويند و دعوت او را وسوسه ، ملهم الا به خير نخواند و وسواس الا به شر نخواند .

اين دو داعى‏اند بر دل بنده ايستاده و پيوسته به دعوت مشغول و دل از آن آگاه و با خبر كه در اخبار آمده است كه رسول صلوات اللّه عليه فرمود :

زمانى كه فرزند آدم به دنيا مى‏آيد ، خداوند ملكى بر او قرين نمايد و شيطان شيطانى ، شيطان كنار گوش چپ قلب مى‏خوابد و ملك كنار گوش راست دل و اين دو به طور مرتب مشغول دعوت كردن انسان به خير و شرند .

پس خداى‏تعالى در بنيت آدمى تركيب كرده است طبيعتى كه ميل به شهوات دارد و لذات به هر كيفيت كه باشد از نيكو و زشت و آن هواى نفس است كه روى به آفت دارد ، اين سه دعوت است . پس بدان كه اين خاطرها اثرهاست كه در دل بنده حادث مى‏شود و او را بدان دارد كه كارى بكند ، يا ترك كارى بكند و پديد آمدن به حقيقت از خداى تعالى است در دل بنده ، لكن آن بر چهار قسم است .

يكى آن‏كه خداى‏تعالى در دل بنده افكند به ابتدا ، آن را خاطر گويند و بس ، قسم دوم آن‏كه در دل پديد آورد و موافق طبع آدمى باشد ، آن را هواى نفس گويند و به دو نسبت كنند و قسمى ديگر در پى دعوت ملهم پديد آرد و به دو نسبت كنند و آن را الهام گويند و قسمى ديگر در پى دعوت شيطان پديد آرد و آن را به دو نسبت كنند و وسوسه خوانند و خاطر شيطان گويند .

/ 239