نماز در آيينه تاريخ - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز در آيينه تاريخ

حضرت آدم عليه‏السلام و نماز

« تفسير على بن ابراهيم قمى » ، در توضيح آيه :

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ [4] .

پس آدم كلماتى را [ مانند كلمه استغفار و توسّل به اهل بيت عليهم‏السلام كه مايه توبه و بازگشت بود ] از سوى پروردگارش دريافت كرد .

روايتى را از قول پدرش ابراهيم قمى ، از ابن ابى عمير ، از ابان بن عثمان از امام صادق عليه‏السلام نقل مى‏كند[5] كه مورد اعتماد كتب رجالى شيعه از قبيل : « معجم الرجال » ، « قاموس الرجال » ، « رجال الكشى » ، « جامع الرواة » قرار گرفته كه اين اعتماد نمايش‏گر اين معنى است كه مسئله نماز از جانب حضرت ذوالجلال به عنوان عبادتى بزرگ و طاعتى عظيم در عصر حضرت آدم ابوالبشر مطرح شده و پروردگار عزيز آيين و مكتب مربوط به آدم را همراه با نماز قرار داده است !!

ترجمه فارسى روايت، تا آن‏جا كه لازم مى‏باشد از نظر خوانندگان عزيز مى‏گذرد.

آدم پس از اين‏كه بر اثر نزديك شدن به درخت منهيه ، از بهشت رانده مى‏شود و به زمين هبوط مى‏كند ، به مدت چهل شبانه‏روز در كوه صفا واقع در مكه نزديك به محل بيت اقامت مى‏نمايد .

در آن مدت به خاطر دورى از بهشت ، در حالى كه سر به سجده داشت سرشك از ديده مى‏سفت و به خاطر دورى از جنت و به خصوص دچار شدن به مقام فراق از محبوب به شدت مى‏گريست ! !

او شب و روز سر به زانوى غم داشت و آتش دل در سرشك ديده آشكار مى‏ساخت و گاهى جبين بر خاك درگاه حضرت معبود ساييده به عنوان اظهار فقر و عجز در پيشگاه آن غياث مستغيثين عرضه مى‏داشت :

  • اى خدا اى رهنماى گمرهان اى تو پيدا جز تو ناپيدا همه يا غياث المستغيثين الغياث الغياث اى بيكران درياى لطف دور گشتم گم شد آواز جرس در ميان رهزنان ماندم اسير گه به بالا مى‏كشندم گه به زير

  • اى تو دانا هم به پيدا و نهان وى تو بينا جز تو نابينا همه اى نشاط جان غمگين الغياث الغياث اى موج توفان‏خيز لطف اى امير كاروان فريادرس گه به بالا مى‏كشندم گه به زير گه به بالا مى‏كشندم گه به زير

/ 239