قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ [456] .بگو : او خداى يكتاست .حقيقت عبادت ، اظهار بندگى و خضوع و خشوع قلبى داشتن و شكر انعام و احسان و اكرام نمودن است .با اين معنى و حقيقت ، پرستش به معناى جامعش جز در برابر مولا و پروردگار و اربابى كه جميع نعمتها از اوست و همه طور قادر بر سود و زيان رساندن است جايز نيست . بنابراين بايد وجود مقدس و محبوبى را بندگى كرد كه به تمام موجودات وجود بخشيده و پروراننده و روزى دهنده آنهاست و آفريدن و خلق كردن و عطا كردن حيات و شعور وقف حريم مقدس اوست و اين همه مستلزم داشتن قدرت و حيات و اراده و علم و حكمت بىنهايت در بىنهايت است و اين معانى هم از آثار قدرتش در ميدان پرعظمت حيات آشكار است و اين همه از مفهوم اللّه پيداست .چون اين مفهوم را به حقيقت دريابى و توفيق درك آن از ناحيه حضرتش نصيب تو شود ، شعله عشق فطرى به وجود مقدس او در تو زبانه كشد و عالىترين و قوىترين تحرك ، براى اداى خالصانهترين عبادت براى تو حاصل گردد ، آن وقت است كه بر اثر اين عشق از والاترين ارزش برخوردار خواهى شد و خداى نخواسته ، اگر در زمره بىمعرفتها بمانى ، از اين عشق محروم خواهى شد و در آن صورت براى تو محركى جهت ورود در فضاى پرمعناى عبادت نخواهد بود و از اعتبار و آبرو هم در پيشگاه او نصيب نخواهى نداشت .يكى از حواريون بزرگ عيسى در اين مسئله داد حقيقت داده مىگويد :اگر من با زبان بشر و ملائكه حرف مىزدم ولى محبت نداشتم يك پاره مسى مىشدم كه به صدا درآيد ، اگر من داناى غيب و آگاه از همه اسرار و علوم مىشدم و تمام ايمان كامل را كه كوهها را از جا بر كند دارا مىگشتم ولى محبت نداشتم چيزى نمىبودم .