حضرت ابراهيم عليه‏السلام و نماز - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت ابراهيم عليه‏السلام و نماز

ابراهيم خليل كه از او به عنوان قهرمان توحيد و پيامبر بت‏شكن ياد مى‏شود ، به فرمان الهى ، هاجر و اسماعيل را حركت داد و به دلالت حضرت حق راه پيمود ، تا به جايگاه كعبه رسيد ؛ آن طفل شيرخوار و مادرش را بنا به خواست خدا ، در آن سرزمين بى‏آب و علف با مختصرى طعام و پيمانه‏اى از آب پياده كرد .

سپس از همسر مهربان خود خداحافظى كرد و اراده باز گشت نمود ؛ در اين وقت ، هاجر دامن ابراهيم را گرفت و عرضه داشت : چرا مى‏روى و به كجا مى‏روى و به كجا خواهى رفت ؟ ما را در اين دشت هولناك و زمين بى‏آب و علف به كه وامى‏گذارى؟!

ابراهيم ، زارى هاجر را نديده گرفت و با آرامشى كه خاص مردان خداست به هاجر گفت : اين‏كه تو و اين طفل گرسنه را در اين بيابان مى‏گذارم ، فرمان خداست .

هاجر چون اين آهنگ گرم و دلپذير را شنيد به جاى خويش بازگشت و در برابر حكم حكيمانه حق تسليم شد و پيش خود گفت : اگر ماندن من با اين كودك در اين بيابان وحشت‏زا فرمان خداست ، باك ندارم ؛ زيرا او حافظ و نگهبان من و كودك من است .

  • حاجت به عرض حاجت واظهار حال نيست از پيشگاه عشق مثالى رسيده است دل داده‏ايم سر به كمندت نهاده‏ايم سرتاسر جهان همه دشمن اگر بود اين يار پنج روزه غم آرد نشاط او دل با كسى سپار كه او را زوال نيست[12]

  • آنجا كه جود اوست مجال سؤال نيست جستم زعقل چاره به جز امتثال نيست سر را مجال از تو و دل را ملال نيست ما را به غير دوست ، كسى در خيال نيست دل با كسى سپار كه او را زوال نيست[12] دل با كسى سپار كه او را زوال نيست[12]

ابراهيم بازگشت و فراق فرزند ـ كه تنها چراغ زندگى او بود ـ قلبش را سخت مى‏فشرد ، اما ايمان به خداوند او را از آن منطقه با كمال اطمينان دور مى‏ساخت و در حالى كه مركب به جلو مى‏راند ، دست به سوى حق برداشت و فرمود :

رَبَّنَا إِنِّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ [13] :

پروردگارا ! من برخى از فرزندانم را در درّه‏اى بى‏كشت و زرع نزد خانه محترمت سكونت دادم ؛ پروردگارا ! براى اين‏كه نماز را بر پا دارند .

و نيز حضرت ابراهيم به حضرت حق عرضه داشت :

رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِى رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ [14] .

پروردگارا ! مرا بر پادارنده نماز قرار ده ، و نيز از فرزندانم [ برپادارندگان نماز قرار ده ] . و پروردگارا ! دعايم را بپذير .

/ 239