امام خمينى رحمهالله در باب خشوع بيانى دارند كه :حقيقت خشوع عبارت است از خضوع تمام ممزوج با حب يا خوف و تفصيل اين اجمال آن است كه قلوب اهل سلوك به حسب جبلت و فطرت مختلف است ، پارهاى قلوب عشقى و از مظاهر جمالند و به حسب فطرت متوجه به جمال محبوب هستند و چون در سلوك ادراك ظل جميل يا مشاهده اصل جمال كنند ، عظمت مختفيه در سر جمال ، آنها را محو كند و از خود بيخود نمايد ؛ چون در هر جمالى جلالى مختفى و در هر جلالى جمالى مستور است ، چنانچه ممكن است اشاره به اين معنى داشته باشد گفتار حضرت مولى العارفين و اميرالمؤمنين و السالكين صلوات اللّه عليه وعلى آله اجمعين آنجا كه مىفرمايد : هُوَ الَّذى اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلى اَعْدائِهِ فى سِعَةِ رَحْمَتِهِ واتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لِأوْلِيائِهِ فى شِدَّةِ نِقْمَتِهِ[124] .اوست خدايى كه عذابش در عين وسعت رحمت بر دشمنانش شديد است و رحمتش در عين سختى عذابش بر عاشقانش گسترده است . پس هيبت و عظمت و سطوت جمال آنها را فرو گيرد و حالت خشوع در مقابل جمال محبوب براى آنها دست دهد .و اين حالت در اوايل امر موجب تزلزل قلب و اضطراب شود و پس از تمكين ، حالت انس رخ دهد و وحشت و اضطرابِ حاصل از عظمت و سطوت مبدل به انس و سكينه شود و حالت طمأنينه دست دهد ، چنانچه حالت قلب خليل الرحمان چنين بوده . و پارهاى از قلوب ، خوفى و از مظاهر جلالند ، آنها هميشه ادراك عظمت و كبريا و جلال كنند و خشوع آنها خوفى باشد و تجليات اسماى قهريه و جلاليه بر قلوب آنها شود ، چنانچه حضرت يحيى عليهالسلامچنين بوده ؛ پس خشوع گاهى ممزوج با حب است و گاهى ممزوج با خوف و وحشت است گرچه در هر حبى وحشتى و در هر خوفى حبى است .
مراتب خشوع
و مراتب خشوع به حسب مراتب ادراك عظمت و جلال و حسن و جمال است و چون امثال ما با اين حالات پستى كه داريم از نور مشاهدات محروميم ، ناچار بايد در صدد تحصيل خشوع از طريق علم يا ايمان برآييم : قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ [125] .بىترديد مؤمنان رستگار شدند . * آنان كه در نمازشان [ به ظاهر ]فروتن [ و به باطن با حضور قلب ] اند . خشوع در نماز را از حدود و علائم ايمان قرار داده ، پس هر كس در نماز خاشع نباشد به حسب فرموده ذات مقدس حق از زمره اهل ايمان خارج است و نمازهاى ما كه پيچيده به خشوع نيست از نقص ايمان يا فقدان آن است و چون اعتقاد و علم غير از ايمان است ؛ لذا اين علمى كه به حق و اسما و صفات او و ساير معارف الهيه در ما پيدا مىشود غير از ايمان است .شيطان به شهادت ذات اقدس حق علم به مبدأ و معاد دارد و مع ذلك كافر است . خَلَقْتَنِى مِن نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ [126] .