انسانِ بىنماز چه موجود بىتوجه و قدر ناشناسى است كه بر سر سفره الهى و خوان كرم حقتعالى نشسته و به هر كيفيت كه مىخواهد از نعمت استفاده مىكند ، آن گاه به جاى تبديل نعمت به عبادت ـ كه در حقيقت شكر نعمت است ـ نعمت را تبديل به كفر و مخالفت مىكند .در اينجا لازم است چهره آلوده و وضع نكبت بار بىنماز را از آيات قرآن و روايات اسلامى بنگريد . كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَـمِينِ * فِى جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُـجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضينَ * وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ * حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ * فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ [132] .هر كسى در گرو دستآوردههاى خويش است ، * مگر سعادتمندان * كه در بهشتها از يكديگر مىپرسند * از روز و حال گنهكاران ، * [ به آنان رو كرده ]مىگويند : چه چيز شما را به دوزخ وارد كرد؟ * مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم * و به تهيدستان و نيازمندان طعام نمىداديم * و با فرورفتگان [ در گفتار و كردار باطل ]فرومىرفتيم ، * و همواره روز جزا را انكار مىكرديم * تا آنكه مرگ ما فرا رسيد . * پس آنان را شفاعت شفيعان سودى نمىدهد ؛ در روايت آمده : روزى پيامبر عزيز اسلام صلىاللهعليهوآله همراه جمعى از اصحاب از راهى مىگذشتند ، ناگهان سگى شروع به پارس كرد. حبيب خدا ايستاد تا سر و صداى آن حيوان تمام شد ، آن گاه روى مبارك به جانب ياران كرد و فرمود : دانستيد اين سگ چه گفت ؟عرضه داشتند : نه . فرمود : اين حيوان گفت : يا رسول اللّه ! من هميشه خداى مهربان را شكر مىكنم كه بهرهام از هستى ، سگ شدن بود ، اگر انسان بىنماز بودم چه مىكردم ؟[133] !در كتاب « اللآلى » در باب نماز آمده :يك كشتى با جمعى سرنشين در زمان انبياى بنىاسرائيل بر درياى نيل در حركت بود ، ناگهان ماهيان دريا احساس حرارت و فشار كردند ، به درگاه حضرت حق ناليدند و عرضه داشتند : الهى ! مگر قيامت رسيده ؟ خطاب رسيد : نه ، در ميان مسافران اين كشتى كه به روى آب در حركت است يك بىنماز نشسته ، دندان او درد گرفت و سپس از دهانش جدا شد و او آن دندان را در آب انداخت ، نحسى و نجسى دندان يك بىنماز باعث شد كه بر شما هم فشار وارد شود ![134] !در حديثى از حضرت باقر عليهالسلام آمده : اِنَّ تارِكَ الْفَريضَةِ كافِرٌ[135] :به حق كه ترك كننده نماز واجب كافر است .