قرآن ، ريسمان محكم الهى
قرآن مجيد از موجوديت و حقيقت خود تعبير به ريسمان مىكند ؛ ريسمانى كه از مبدأ عالى عالم تا كناره اين چاه طبيعت كشيده شده تا انسان ، اين موجودى كه آراسته به هر نوع استعداد و قوه است ، با دست زدن به آن قوا و استعدادهاى ذاتى و حقيقىاش رشد كرده و همراه اين طناب الهى به لقا حضرت حق برسد .چنانچه انسان در برابر قرآن مجيد بىتفاوت بماند ، با سر و با تمام موجوديت و هويتش به قعر چاه طبيعت سرنگون شده و تمام ارزشهاى خود را از دست خواهد داد و از هستى او چيزى جز خطى از حيوانيت و پستى نخواهد ماند . وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً [282] .و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است ، نازل مىكنيم وستمكاران را جز خسارت نمىافزايد . جلال الدين مولوى در اين زمينه مضمون جالبى دارد :زان كه از قرآن بسى گمره شدند مر رسن را نيست جرمى اى عنود چون تو را سوداى سر بالا نبود زان رسن قومى درون چه شدند چون تو را سوداى سر بالا نبود چون تو را سوداى سر بالا نبود