شكر ، سپاسگزارى در برابر نعمت است بدون توجه به مقام صاحب نعمت .مدح ، ستايش ممدوح است به خاطر جمال و كمالى كه دارد بدون توجه به نعمت و احسان او .حمد ، جامع معناى سپاس و مدح است ، حمد يعنى سپاسگزارى در برابر تمام نعمتهاى داده شده و احسان و عنايت دوست ، با توجه به مقام عالى او كه جامع تمام صفات كماليه است .در اينجا هر شكر و مدحى چه با زبان بيان ، چه با زبان وجود ، مخصوص ذات با كمالى است كه مالك و تربيت كننده همه عالمهاست .بايد حمد و ستايش را تنها براى مبدئى دانست كه لطف تربيتش سراسر جهان و همه موجودات را فرا گرفته ، هر ناتوانى را توانا مىگرداند ، هر بىجانى را جان مىبخشد و فراخور احتياجش ساز و برگ زندگى به او مىدهد و از آنچه هست برترش مىسازد ، تا به جمال عقلش مىآرايد ، آن گاه براى تكميل تربيت ، پيغمبران و خردمندان عالىقدر را برمىانگيزد و شرايع و قوانين در جلو راهش مىگذارد و تربيت تكوين را با تشريع تكميل مىنمايد .بدين جهت در قرآن كريم كه ظهور تربيت و اراده حق است ، آيات تكوين و تشريع با هم آمده و همه را آثار قانون تربيت رب العالمين مىشمارد .
توجه به عالم موجب توجه به حمد
با بيان اين حقيقت كلمه حمد به اندازه پهناى جهان بزرگ توسعه دارد و هر چه بيشتر اسرار جهان باز شود و خرد انسان پيش رود ، مجهولات نظام طبيعت و حيوانات ريز و درشت و بعد اختران و سازمان درونى و بيرونى جانداران معلوم گردد ، حقيقت حمد و توجه به ربوبيت جهان بيشتر تحقق مىيابد و معنا و واقعيت آن عميقتر و وسيعتر مىگردد .به هر اندازه كه انسان آشناى به سازمان وجودى عالميان و حداقل دنياى كيهان و نبات و حيوان و انسان مىشود ، از نظم آفرينش آنان و منافع بىشمارشان بيشتر حيرتزده مىشود و لزوم و وجوب حمد و اينكه ستايش و شكر و مدح و حمد مخصوص مالك و پرورش دهنده عالميان است روشنتر مىگردد . در اينجا لازم است به گوشهاى بسيار محدود و ميدانى ناچيز از اوضاع عالم كيهان و عالم نبات و عالم حيوان و عالم انسان اشارت رود ، تا نياز ما به حمد و ثبوت آن براى حق بيش از پيش آشكار گردد .
عالم كيهان
فيزيك نجومى به ما مىآموزد كه آسمان صاف و بىابر ، مجموعه پهناورى است مركب از خورشيدهاى بىشمار كه مانند مولكولهاى گازى در جهات بسيار متفاوت شتابان رفت و آمد دارند .نسر واقع با سرعت ثانيهاى 13 كيلومتر به ما نزديك مىشود ، الدبران ثانيهاى 53 كيلومتر از ما دور مىشود ، سماك رامح با سرعت ثانيهاى 135 كيلومتر مسير موربى را مىپيمايد ، دو ستاره آخرين دب اكبر به يك سو مىروند ، در عين اينكه ستارگان ديگر اين صورت فلكى با سرعت غير قابل تصورى به جهت مخالف روانند .