صاحب تفسير « فاتحة الكتاب » كه از بزرگان زمان فيض بوده از تفسير « جواهر التفسير » نقل مىكند كه :استعاذه ، مصباح ظهور مرادات است و مفتاح حصول بركات و سعادات است ، زاد روندگان راه است ، بدرقه قافله يقظه و انتباه است ، تباشير صبح هدايت از افق تلقين الهى ظاهر شده تا ظلمت فريب نفس و هوا را كه كارگران شيطانند منتفى گردانند ، لمعه شهاب ثاقب محبت است كه از آسمان ايمان درخشان گشته تا ديو دنى را به شعله افتراق در كوره احتراق بسوزاند . . .نقاب اسرار غيرت است تا جمال حال قارى قرآن بدان محتجب شده از چشم زخم وسوسه شيطان محفوظ ماند و صيقل انوار مكاشفت است تا آينه سينه را از زنگ غفلت مصفى ساخته قابل انعكاس انوار كلام گرداند ، بدرقه راه سلامت است تا سالك منهاج قرائت را از كمينگاه نزعات نفسانى و همزات شيطانى بدار الامان فوز و فلاح رساند ، صداى پاسبان مراقبت است تا دزد وساوس از حوالى خزانه جوهر معرفت كه عبارت از دل است به واسطه آن رميده شود . و دور باش چاوشان ايوان عظمت است تا آن بيگانه ابى واستكبر [408] به سبب صولت حمله ايشان پيرامون حريم دل آشنايان طوف ننمايد ، لشگر هوا و هوس كه حزب شيطانند ، جز به خدمت فارسان ميدان استعاذه منهزم نشوند .يك بار ديگر آن جمله نورانى را كه حضرت صادق عليهالسلام فرمودهاند دقت كنيد :قارى قرآن محتاج به سه واقعيت است :1 ـ قلب خاشع2 ـ بدن فارغ3 ـ موضعى دور از تمام جذبهها جز جذبه حقو چون قلب خاشع شود ، شيطان با تمام قدرت از انسان فرار مىكند .آرى ، وقتى دل و جان و نفس و روان و مغز و قلب ، را در پناه حقايق و واقعيتها و حال الهى قرار داديد و در حصن حصين محبوب عالم قرار گرفتيد ، از دسترس شيطان بيرون رفته و در نور لطف غرق گشته و از دام هوا و هوس رهايى يافته و جز معشوق نبينيد و جز معشوق نخواهيد و جز معشوق نگوييد .