چنين نمازگزارى ، به وقت تكبيرة الاحرام ، آنچه مخالف امر حضرت اوست و اقوال و افعالى كه تناسب با رضايت جانان ندارد ، بر خود حرام مىكند .و با گفتن الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ در مقام شكر نعمتها و قيام به وظائف عبادت در جهات گوناگونش و اقرار به وحدانيت حضرت او برمىخيزد .و در إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ به توحيد فعلى و وصفى اشاره مىكند ، در جمله اول به توحيد فعلى و در قسمت دوم به توحيد وصفى .به همين خاطر است كه پس از اين جمله ، آيه شريفه اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ قرار گرفته ، آيهاى كه تجلى هدايت را بر انبيا و جميع عالم ، از او مىداند و توحيد حقيقى در حقيقت همين است .معناى «اهدنا» نزد اهل تحقيق ، درخواست ثبوت و پابرجايى بر صراط مستقيم است ؛ زيرا اين صراط است كه انبيا و رسل رهرو آن بودند و از جانب حضرت حق در تمام نعمتهاى معنوى غرق و آراسته به حقايق بودند .تأكيد عبد براى ثابت ماندن در صراط مستقيم ، به خاطر اين است كه دچار غضب حق و گمراهى نشود ، آن غضب و انحرافى كه باعث خروج بعضى از صراط مستقيم شد .گروهى عقيده دارند كه منظور از مغضوبين ، يهود وضالين نصارى هستند ، البته همين است ، ولى اين جمله صادق بر هر منحرفى و دور افتادهاى از صراط مستقيم الهى است ؛ صراطى كه در جانب افراط است و نه در جهت تفريط ، بلكه تنها راه حد وسط است . آن گاه ركوع مىكند ، يعنى در برابر حضرت دوست به تواضع بر مىخيزد و با حالت ركوع به مذلت و فقر و شكستگى وجودش كه مقتضاى ذات اوست برمىگردد ، چرا كه ركوع برگشت به عدميت خويش و مرحله امكانى ذات است .ركوع حركتى افقى يعنى حركتى حيوانى در برابر حركت مستقيمى كه حركت انسانى است ، مىباشد .ركوع در حقيقت رجوع به اصل است ، آن اصلى كه حق در قرآن فرموده : وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئاً [209] .تو رااز قبل خلق كردم در حالىكه چيزى نبودى . آرى ، ركوع رجوع به اصل عدميت و لا شىء و دنياى حيوانى است ، تا با ركوع به اين حقايق پى نبرى ركوعت ركوع نيست ؛ چون با ركوع به اين واقعيتها پى ببرى بسيارى از رذايل به وسيله ركوع از صفحه جانت پاك گشته و به قسمتى از حسنات آراسته مىگردى .و مكلف در سجود به بيش از آنچه در ركوع رسيد ، مىرسد ؛ زيرا سجود حركت نكسى است يعنى سربهزيرى حقيقى و رسيدن به ذات نقطه اصلى كه لا شيئيت محض و عدم و فناى حقيقى است .با مشاهده مقام عدميت و لا شيئيت ، ترك محرمات ولذات شيطانى و شهوات حيوانى آسان مىگردد .سپس سر از سجده برداشته و در مقام فناى ظاهرى و باطنى با تمام وجود به وحدانيت حضرت او و رسالت فرستاده عزيزش شهادت داده و پس از آن خود را در پيشگاه او و عباد صالحش حاضر يافته به مسئله سلام اقدام مىكند .