إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [447] .[ پروردگارا ! ] تنها تو را مىپرستيم وتنها از تو كمك مىخواهيم . عبادت و بندگى مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه خضوع و تواضع در برابر حق و آزادى واقعى ، آزادى از اسارت هوا و طاغوت باطنى و ظاهرى در اين مفهوم قرار گرفته و يا لازمه آن است .انسان وقتى از بركت انديشه به ربوبيت و مالكيت و رحمت و محبت بىپايان ناظم و مدبر و معمار هستى پى ببرد ، هيچگاه تسليم غير او نمىشود و بند بندگى ديگران را به گردن نمىنهد .وقتى بداند جز حضرت حق ، وجودى بالاستقلال در عالم وجود و هستى نيست ، چه معنا دارد كه غير او را مورد پرستش قرار دهد ، غير او اگر جماد است عاملى است از عوامل مادى عالم ، اگر حيوان است موجودى است در مسير نظام حيات ، اگر انسان است كه مانند خود تو موجودى محتاج و نيازمند به قدرت بىنهايت در بىنهايت عالم است ، پس مفهومى براى پرستش غير نمىماند و روى آوردن به غير حق يا پرستش جماد و نبات و يا حيوان و يا انسان و يا پيروى از فرمان غير حق ، عين كفر و شرك و كمال پستى و بىشخصيتى است و اين عبادت كه با جمله اياك نعبد در نماز اعلام مىگردد ، عبارت است از به اجرا گذاشتن تمام دستورهاى الهى و پيامبران و امامان و فقيهان كه همه هاديان راهند و كنارهگيرى از محرمات و آنچه خداوند بر انسان نمىپسندد ، باز عين عبادت است كه با همان جمله اعلام مىشود .