بندگى خداوند - عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بايد گفت : چرا خداوند مالك همه لحظات است ؟ اختصاص مالكيت به روز جزا براى اين است كه در دنيا به اجازه و اذن خود او نحو مالكيتى براى موجودات زنده هست ، ولى در آخرت جز مالكيت حضرت او مالكيتى حتى مالكيت اعتبارى و نسبى هم وجود ندارد و آدمى هم در برابر عمل خود عكس‏العمل مى‏بيند و آن اين است كه در برابر نيكى انبساط درون و در برابر بدى دچار تازيانه وجدان مى‏گردد و يا در برابر كار خوب اعتبار اجتماعى كسب كرده و در برابر كار بد ممكن است دچار عقوبت قانون گردد ، ولى اين اجر و عقوبت به طور قطع نسبت به عمل او كامل نيست ، علاوه بر اين چه بسا نيكى‏ها كه به دور از نظر مردمان انجام مى‏دهد و مزدى نمى‏بيند و چه بسا اعمالى كه شيطانى است و انجام مى‏دهد و از عقوبت آن مى‏گريزد ، بدون شك در برابر اين‏گونه نيكى‏ها و بدى‏ها جهان ديگرى لازم است تا نيكان به اجر نيكى و بدان به عقوبت بدى برسند .

شما انبيا و امامان و اوليا خدا را از نظر مزد كارشان چه مى‏گوييد ، آيا آن بزرگواران به مزد آن همه نيكى‏ها و نيكوكارى‏ها و صبرى كه در برابر آزار دشمنان كردند رسيدند ؟

و طاغوت‏ها كه تا لحظه آخر خوش زيستند و خوش مردند ، به عقوبت يك عمل ناپسند خود رسيدند ؟

پس جهانى ديگر لازم است كه به مقتضاى عدل و حكمت حضرت حق برپا شود ، تا همه نيكان و بدان به نتيجه عمل خود برسند و آن روز ، روز دين يعنى روز جزاست و مالك حقيقى و مطلق آن روز خداست :

مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ [446] .

مالك و فرمانرواى روز پاداش و كيفر است .

قرآن مجيد ، متجاوز از هزار آيه درباره تمام شؤون آن روز دارد ، مى‏توانيد به كتاب خدا و رواياتى كه در اين زمينه در كتب معتبره حديث آمده مراجعه كنيد .

بندگى خداوند

إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [447] .

[ پروردگارا ! ] تنها تو را مى‏پرستيم وتنها از تو كمك مى‏خواهيم .

عبادت و بندگى مفهوم وسيع و گسترده‏اى دارد كه خضوع و تواضع در برابر حق و آزادى واقعى ، آزادى از اسارت هوا و طاغوت باطنى و ظاهرى در اين مفهوم قرار گرفته و يا لازمه آن است .

انسان وقتى از بركت انديشه به ربوبيت و مالكيت و رحمت و محبت بى‏پايان ناظم و مدبر و معمار هستى پى ببرد ، هيچ‏گاه تسليم غير او نمى‏شود و بند بندگى ديگران را به گردن نمى‏نهد .

وقتى بداند جز حضرت حق ، وجودى بالاستقلال در عالم وجود و هستى نيست ، چه معنا دارد كه غير او را مورد پرستش قرار دهد ، غير او اگر جماد است عاملى است از عوامل مادى عالم ، اگر حيوان است موجودى است در مسير نظام حيات ، اگر انسان است كه مانند خود تو موجودى محتاج و نيازمند به قدرت بى‏نهايت در بى‏نهايت عالم است ، پس مفهومى براى پرستش غير نمى‏ماند و روى آوردن به غير حق يا پرستش جماد و نبات و يا حيوان و يا انسان و يا پيروى از فرمان غير حق ، عين كفر و شرك و كمال پستى و بى‏شخصيتى است و اين عبادت كه با جمله اياك نعبد در نماز اعلام مى‏گردد ، عبارت است از به اجرا گذاشتن تمام دستورهاى الهى و پيامبران و امامان و فقيهان كه همه هاديان راهند و كناره‏گيرى از محرمات و آنچه خداوند بر انسان نمى‏پسندد ، باز عين عبادت است كه با همان جمله اعلام مى‏شود .

/ 239