مسئله نماز حضرت زين العابدين عليهالسلام از عجايب برنامههاى روزگار است ، احدى در عالم طاقت نماز آن حضرت را ـ جز آنان كه در حقيقت و هويت وجودى با او يكى بودند ـ نداشت . آن جناب در هر شبانهروز ، هزار ركعت نماز مىخواند و چون وقت نماز مىرسيد ، بدنش را لرزه مىگرفت و رنگش زرد مىشد و چون به قرائت مالك يوم الدين [172] مىرسيد آنقدر آن را تكرار مىكرد كه نزديك بود قالب تهى كند[173] .شبها را پس از مختصرى خواب ، در حدى كه بدن مباركش در تعب نيفتد به عبادت مىگذراند و روزها را غرق نور عبادت بود .تمام ماه رمضانش از پس آن همه نماز به دعا و تسبيح و استغفار مىگذشت و براى خود كيسهاى چرمى داشت كه تربت پاك حضرت سيدالشهدا عليهالسلام را در آن ريخته بود و به گاه سجده بر آن تربت پر قيمت سجده مىكرد .امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :پدرم حضرت باقر عليهالسلام فرمود : روزى بر پدربزرگوارم حضرت زين العابدين عليهالسلام وارد شدم ، ديدم كه عبادت بسيار به آن وجود نازنين تأثير كرده ، رنگ مباركش از بيدارى زرد شده و ديدهاش از بسيارى گريه مجروح گشته و پيشانى نورانىاش از كثرت سجود پينه بسته و قدم شريفش از زيادى قيام ورم نموده ، چون او را بر اين احوال مشاهده كردم خود را از گريه نتوانستم حفظ كنم ، به شدت گريستم ، آن جناب غرق در انديشه بود ، بعد از زمانى به جانب من نظر افكند و فرمود : بعضى از نوشتهها را كه عبادت اميرالمؤمنين عليهالسلام در آن نوشته شده به من بده ؛ چون به حضورش آوردم قسمتى از آن را خواندند ، سپس بر زمين نهادند و فرمودند : چه كسى ياراى آن را دارد كه مانند اميرالمؤمنين عليهالسلام عبادت كند ![174] !