امام صادق عليهالسلام در اين باب به يكى از مسائل مهّم كه گاهى خير دنيا و آخرت انسان در آن است يعنى مسئله مشورت با صاحبان صلاحيت اشاره مىفرمايند .
امام عليهالسلام بيان مىدارند :
در امورى كه اقتضاى دين و امر آخرت است ، با كسى كه داراى پنج خصلت است مشورت كن :
1 ـ از عقل و انديشه پاك و روشنى برخوردار باشد .
2 ـ داراى علم و دانش باشد .
3 ـ از عرصه با عظمت تجربه در تمام امور برخوردار باشد .
4 ـ در او روح نصيحت و خيرخواهى و راهنمايى به حق قوت داشته باشد .
5 ـ از محرمات و منهيّات در پرهيز بوده و صاحب تقوا و خويشتندارى باشد .
اگر انديشه و عقل انسان بر همه امور و حقايقِ لازم و به خصوص عواقب كارها و برنامهها احاطه كامل داشت ، نياز به مشورت نبود ، ولى سازمان و ساختمان عقل به گونهاى نيست كه بتواند عاقبت واقعى هر برنامه و كارى را درك كند ، نورافكن عقل قوى نيست و محدوده درك و فهم و بينش انسان بسيار كم است .
انسان اگر بخواهد با تكيه بر عقل تنهاى خود به هر امرى وارد گردد به هر كارى دست بزند ، بدون شك ضرر و خسارت انسان بيش از منفعت او خواهد بود .
تاريخ بشر روشنتر از آفتاب نشان مىدهد كه حركت در مسير زندگى به همراهى عقل تنها خسارتهاى غير قابل جبران نصيب انسان كرده است .
قسمت عمدهاى از بدبختىها و تيرهروزىهاى بشر در طول تاريخ معلول همين داستان است .
آنان كه از كمكگيرى از عقول بالاتر و انديشههاى الهى و تفكرات خدايى و به خصوص از كمكگيرى از عقول سفيران حق و امامان معصوم عليهمالسلام تكبر كردند به چاه مذلّت و هلاكت افتادند .
تشكيل سمينارها ، كنفرانسها ، مجالس قانونگذارى ، مجالس مشورتى ، همه و همه دليل قاطع و برهان ساطعى بر اين حقيقت است كه عقل و علم انسان به هر درجهاى كه باشد باز نياز به مشورت دارد .
آيات و روايات بسيار مهم اسلامى هم اين معنا را تصديق مىكنند و انسان را به مشورت با عقول عاليه در امر دين و دنيا و امروز و فردا توجه مىدهند .
حضرت موسى بن جعفر عليهالسلام به هشام فرمودند :
يا هِشْامُ ! اِنَّ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَيْنِ : حُجَّةٌ ظاهِرَةٌ وَحُجَّةٌ باطِنَةٌ فَامَّا الظّاهِرَةٌ فَالرُّسُلُ وَالاَْنْبِياءُ وَالاَْئِمَّةُ عليهمالسلام وَأمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ[250] .
اى هشام ! به حقيقت كه خداوند بر مردم دو حجّت دارد ، حجت عيان و حجّت نهان ، حجت آشكار رسولان و پيامبران و امامانند و حجت درونى و نهان عقل است .