معاويه از پس آن مشورتها با عمرو عاص از نظر كردار و رفتار روى تاريخ را سياه كرد . در اين زمينه به اثر جاودانى « الغدير » و تمام نوشتههاى پر قيمت علامه عسكرى مراجعه كنيد .
زبير در پس مشورت با فرزندش عبداللّه دچار جنگ جمل و هلاكت ابدى خود و بسيارى از مردم بصره شد .
عمر سعد مرتكب جنايتى گشت كه تاريخ بشر نظير آن را به ياد ندارد ، فاجعه عظيم كربلا با هيچ ترازويى و ميزانى قابل سنجش نيست ، بشر در آن فاجعه انواع شرور و جنايات را از خود بروز داد و كمال بىرحمى را در اين صحنه از خود به يادگار گذاشت .
[ وَفِى الْمَشْوَرَةِ اكْتِسابُ الْعِلْمِ ، وَالْعاقِلُ مَنْ يَسْتَفيدُ مِنْها عِلْماً جَديداً وَيَسْتَدِلُّ بِهِ عَلَى الْمَحْصُولِ مِنَ الْمُرادِ . وَمَثَلُ الْمَشْوَرَةِ مَعَ اَهْلِها مَثَلُ التَّفَكُّرِ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ وَفَنائِهِما وَهُما غَنِيّانِ عَنِ الْعَمَدِ لاَِنَّهُ كُلَّما تَفَكَّرَ فيها غاصَ فى بُحُورِ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَازْدادَ بِهِما اعْتِباراً وَيَقيناً ]
و در مشورت با اهل ايمان و آنان كه از نور تقوا برخوردارند ، كسب دانش است و عاقل و انديشمند كسى است كه از طريق مشورت به علم جديد دست پيدا كند و از آن علم به مقصد و مقصود خود راه يابد .
مشورت كردن با مردم دانا و افراد بينا مانند انديشه در آفرينش آسمانها و زمين و پايان يافتن روزگار آنهاست كه بدون ستون در اين فضاى لايتناهى به دنبال امر حضرت حق درحركتند و انديشه در آنها موجب شنا در درياهاى نور معرفت و كسب يقين نسبت به حضرت حق است ، به همين گونه مشورت با دانايان موجب به دست آوردن يقين به حق بودن كارى است كه انسان مىخواهد انجام دهد .
[ وَلا تُشاوِرْ مَنْ لا يُصَدِّقُهُ عَقْلُكَ وَاِنْ كانَ مَشْهُوراً بِالْعَقْلِ وَالْوَرَعِ وَاِذا شاوَرْتَ مَنْ يُصَدِّقُهُ قَلْبُكَ فَلا تُخالِفْهُ فيما يُشيرُ بِهِ عَلَيْكَ وَاِنْ كانَ بِخَلافِ مُرادِكَ فَاِنَّ النَّفْسَ تَجْمَحُ مِنْ قَبُولِ الْحَقِ ، وَخِلافُها عِنْدَ الْحَقائِقِ اَبْيَنُ ]
از آنجايى كه دل مؤمن همانند آينه است و قدرت منعكس كردن قسمتى از حقايق را دارد ، حضرت صادق عليهالسلاممىفرمايد :
با كسى كه عقلت وى را تصديق نمىكند مشورت مكن ، گرچه در بين مردم به عقل و ورع مشهور باشد و هرگاه مشورت كردى ، با انسانى كه قلبت او را مىپذيرد و تصديق مىكند با او مخالفت مكن و خلاف گفته او را جايز مدان ، چرا كه نفس آدمى سركش و چموش است و به آسانى قبول حق نمىكند ، چنان كه گفتهاند :
حق تلخ است ، ولى بايد بدانى كه رشد و كمال در مخالفت با نفس است و اين معنى نزد دانايان راه روشن و به تجربه ثابت شده است .