در حالات عشق ، هنگامى كه درون عاشق از معشوق بهرهمند است گاهى اين مشغوليت به حدى است كه هيچ حادثهاى اگر چه با تمام موجوديّت او سر و كار داشته باشد نمىتواند او را از آن حالت منصرف كند .
به همين قياس مىتوان حالت تسليم به خدا را مجسم كرد ، هنگامى كه اين عشق حقيقى پيدا مىشود ، ديگر براى انسان عاشق احساسى درباره موجوديّت خود نمىماند ، او به قول عارف رومى مانند كوهى است كه هزاران صدا در او مىپيچد و او آنها را منعكس مىسازد ولى كوچكترين آگاهى به اين عملها و عكس العملها ندارد .
حكيم صفاى اصفهانى در اين زمينه چه خوش مىگويد :
در سطور گذشته به اين نكات بسيار عظيم قرآنى و عينى واقف شديد كه وجود مقدس او خالق ، ربّ ، رزّاق ، حافظ ، قادر ، بصير ، خبير و سميع است و ذات مقدسش نسبت به همه امور هستى از ظاهر و باطن و غيب و شهادت احاطه دارد و هيچ چيزى از دايره حكومت و عنايت او بيرون نيست و وقوف و معرفت به اين حقايق از طريق قرآن و انبيا و اوليا و ائمه عليهمالسلام بدون ترديد پديدآورنده تواضع به معناى تسليم در برابر او و اطاعت از قوانين و امر و نهى آن جناب است و در حقيقت ريشه تواضع حالى و عملى ، يا قلبى و عينى در معرفت نسبت به آن وجود مقدس و ذات بىنهايت در بىنهايت است در اين جا لازم است به آياتى از قرآن مجيد در آن زمينهها توجه كنيد .
قرآن كريم منبع حقايق و سرچشمه معارف و كتاب حسنات و بازگو كننده واقعيتها است .
بىتوجهى به كتاب خدا ، در حقيقت بىتوجهى به خدا و غفلت از عوامل رشد و كمال است .
قرآن مجيد مبيّن واقعيتهايى است كه اگر انسان به آنها توجه كند ، از بهترين حالات ملكوتى در دنياى نفس و قلبش برخوردار شده و به تمام اعمال صالحه و صفات حميده و اوصاف پسنديده آراسته مىگردد .