عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك قسمت از قرآن مجيد نمايشگر اوصاف و اسماى الهى است كه راه شناخت حضرت او بسته به معرفت اين اوصاف و اسما است كه چون با دقت در آن آيات معرفت حاصل شود به دنبال آن معرفت تواضع قلبى كه همان تسليم در برابر اوست مى‏آيد و به دنبال تواضع قلبى فروتنى تن كه همان عبوديت و بندگى است تجلى مى‏كند ، به اين صورت كه چون قلب و يا نفس به حالت تواضع آراسته شود ، چشم و گوش و زبان و دست و پا و شكم و شهوت در مدار اطاعت قرار گرفته و به تمام احكام عبادى و فقهى و اخلاقى و اجتماعى و آخرتى و معنوى سر مى‏نهد .

  • گر كسى يابد در اين كو خانه‏اى هر كه او بويى ندارد زين حديث هر كه در عقل لجوج خويش ماند هر كه اينجا آشناى او نشد او بماند تا ابد بيگانه‏اى[328]

  • هر دمش واجب شود شكرانه‏اى هر بن مويش بود بت خانه‏اى زين سخن خواند مرا ديوانه‏اى او بماند تا ابد بيگانه‏اى[328] او بماند تا ابد بيگانه‏اى[328]

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ [329] .

همه ستايش‏ها ويژه خداست كه آسمان‏ها و زمين را آفريد و تاريكى‏ها و روشنى را پديد آورد . [ با اين همه نشانه‏ها كه گواهى بر يكتايى و قدرت اوست ] باز كافران براى پروردگارشان [ بت‏ها و معبودهاى باطل را ]شريك و همتا قرار مى‏دهند .

آنان كه به انكار حضرت او برخاسته‏اند و بر حقيقتى كه از هر چيز روشن‏تر است پرده مى‏پوشند و هزاران سال است قلوب و مغزهاى عادى را جولانگاه اباطيل و مزخرفات خود كرده ، چرا تاكنون دليل و برهان قانع‏كننده‏اى بر ادعايشان اقامه نكرده‏اند و اگر اقامه نموده‏اند در كدام كتاب و مجله علمى است ؟ ,

من خود كتاب‏هاى اصلى منكران حق را چه آن كتاب‏هايى كه در داخل ممالك اسلامى نوشته‏اند و چه در خارج مطالعه كرده‏ام ، آنچه آنان درباره مبدأ عزيز عالم نوشته‏اند فقط ادعاى محض است و تاكنون استطاعت و قدرت اثبات آن ادّعا را حتى با يك دليل نداشته‏اند و بسيارى از آنان در نوشته‏هاى خود جز عصبيت و لج‏بازى چيزى ندارند و سخنى كه عقل و وجدان را آرام و راحت نمايد و به قلب اطمينان دهد نياورده‏اند ، بافته مغز عليل را يافته حساب كرده و مرض را سلامت و ظلمت را نور و مرگ را حيات قلمداد نموده‏اند و از اين راه به خود و مريدانشان خسارت سنگين زده‏اند ، آنان مى‏گويند :

مبدأ ماده ازلى و يا طبيعت و يا تصادف است و بر اين مدّعا حكمت و برهان و استدلال منطقى تاكنون اقامه نكرده و بعد هم نمى‏كنند ، بايد به اينان گفت : شما كه بالاخره قائل به مبدأ هستيد ، چرا اسم حقيقى او را كه اللّه است در نوشته‏ها نمى‏نويسيد ، اين كه او را بگوييد ماده ازلى يا طبيعت و يا تصادف ، چه دردى از شما و جهان دوا مى‏كند و كدام مشكل را حل مى‏كند ؟

/ 215