مؤمنان و محبّان اميرمؤمنان
در روايت آمده :حارث همدانى كه از محبان و عاشقان اميرمؤمنان است و اكثر اوقات در ملازمت آن منبع سعادت بود ، به آن جناب عرضه داشت : من از دو حالت ترسان و هراسانم ، يكى حالت نزع و جان دادن ، ديگر حالت گذشتن از صراط .آن حضرت فرمود : اى حارث ! بشارت باد تو را كه من دوستان خود را در اين دو حالت فرو نگذارم و در اين دو وقت خود را به ايشان رسانم كه من ايشان را مىشناسم و آنان نيز مرا مىشناسند و من شفيع آنان باشم و به آتش دوزخ گويم كه ايشان را بگذار كه از محبان و مخلصان منند و آنان را به مقصدشان كه بهشت است رسانم[364] .آن زفضل آفت سراى فضول آن فدا كرده از ره تسليم مصطفى چشم روشن از رويش نامش از نام يار مشتق بود بود تيغى زبان گوهرپاش هر كه ناطق نبود قايل او زور او بت شكن ز روز ازل آل ياسين شرف بدو ديده سرّ قرآن بخوانده بود به دل علم هر دو جهان ورا حاصل[365] آن علمدار و عِلْم دار رسول هم پدر هم پسر چو ابراهيم شاد زهرا چو گشت وى شويش هر كجا رفت همرهش حق بود كه بدو كرده علم و عالم فاش وان كه قايل نبود قاتل او دست او تيغ زن بر اوج زحل ايزد او را به علم بگزيده علم هر دو جهان ورا حاصل[365] علم هر دو جهان ورا حاصل[365]