در اين فصل حضرت صادق عليهالسلام به يكى از بدترين رذايل اخلاقى و آلودگىهاى قلبى يعنى ريا و تظاهر به عمل اشاره مىكنند .امام عليهالسلام مىفرمايند:براى خوشآمد كسانى كه نه حيات دست آنهاست و نه ممات ونه از دست آنان براى تو در دنيا و آخرت كارى برمى آيد ، عمل مكن .عمل براى خوش آمدى مردم نه اين كه سودى به انسان عمل كننده برنمىگرداند، بلكه زحمت و رنج انسان را ضايع و در پايانكار ، جز حسرت و ندامت چيزى براى آدمى باقى نمىگذارد .ريا درختى است كه ميوه آن شرك خفى است و ريشه وپايه ريا نفاق و دورويى است .اين شركى كه روايت تذكر مىدهد شرك در عبادت است و در حقيقت رياكار ، همسو و همراه و هم سفر با بتپرستان است. ريا در واقع امر به اين معناست كه انسان روى زمين پر قيمتى ، زحمت فوقالعاده بكشد و انواع درختان و گياهان را به عمل آورد، چون تمام درختان و گياهان به مرحله ثمرآوردن برسند ، انسان ارّه تيزى را بردارد و به شخصى التماس كند كه بيا هر چه درخت و گياه در اين زمين است از بيخ و بن بر كن !!رياكار با ارّه ريا كه به دست مردم مىدهد اصرار مىكند كه عملش از قبولى و رضايت حضرت حق قطع گردد و به ثمر واقعى و حقيقى نرسد .