ابراهيم بازگشت و فراق فرزند ـ كه تنها چراغ زندگى او بود ـ قلبش را سخت مىفشرد ، اما ايمان به خداوند او را از آن منطقه با كمال اطمينان دور مىساخت و در حالى كه مركب به جلو مىراند ، دست به سوى حق برداشت و فرمود :
رَبَّنَا إِنِّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ :
پروردگارا ! من برخى از فرزندانم را در درّهاى بىكشت و زرع نزد خانه محترمت سكونت دادم ؛ پروردگارا ! براى اينكه نماز را بر پا دارند .
و نيز حضرت ابراهيم به حضرت حق عرضه داشت :
رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِى رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ .
پروردگارا ! مرا بر پادارنده نماز قرار ده ، و نيز از فرزندانم [ برپادارندگان نماز قرار ده ] .
و پروردگارا ! دعايم را بپذير[218] .
قرآن مجيد در سوره مريم مىفرمايد :
وَاذْكُرْ فِى الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً :
و در اين كتاب ، [ سرگذشتِ ] اسماعيل را ياد كن ، كه او وفا كننده به وعده و فرستادهاى پيامبر بود .
* و همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد ، و نزد پروردگارش پسنديده بود[219] .
قرآن كريم در سوره انبيا مىفرمايد :
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ :
و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطايى افزون ، به او بخشيديم و همه را افرادى شايسته قرارداديم .
* و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [ مردم را ]هدايت مىكردند ، و انجام دادن كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم ، و آنان فقط پرستش كنندگان ما بودند[220] .
تذكر اين نكته لازم است كه حضرت يعقوب بنابر آيات قرآن ، فرزندانش را به هنگام مرگ سفارش به آيين اسلام ـ كه آيين ابراهيم بود ـ نمود و در جملات گذشته ديديد كه آيين ابراهيم همراه با نماز بود ، بنابراين آيين يوسف و تمام پيامبران از نسل او داراى نماز بود و هيچ كدام از انبيا و امت انبيا از اجراى اين حكم با عظمت الهى استثنا نشده بودند .
نماز ، حقيقت جامعى است كه دين الهى بدون آن ناقص و بندگى بندگان ، منهاى اين اصل عالى ناتمام است .