در آن اوقات ، شبى پدرم را در خواب ديدم و گفتم : شما در اصفهان فوت كرديد ، اكنون در نجف هستيد ؟ فرمود : بلى ، پس از فوت مرا اينجا جاى دادند .
پرسيدم : مادرم نزد شماست ؟ فرمود : در نجف است اما در مكان ديگرى است ، دانستم كه هم درجه پدرم نيست .
گفتم: پدر حال شما چگونه است؟ فرمود : در شدت و سختى بودم و الان بحمد اللّه راحتم.
تعجب كردم ، گفتم : آيا مثل شما گرفتار بوديد ؟ فرمود : آرى ، حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند از منطلبى داشت و مطالبه مىكرد به آن خاطر حالم بد بود .
از ترس بيدار شدم و به برادرم كه وصى پدر بود صورت خواب را نوشتم و سفارش كردم تحقيق كند چنين شخصى از پدرم طلب داشته يا نه . در جواب نوشت : دفترها را تفتيش كردم ، اسم حاج رضا جزء طلبكاران نبود .
دوباره نوشتم آن شخص را پيدا كن و از خودش سؤال نما آيا از پدرمطلبى داشته ؟
در جواب نوشت : او را يافتم و از او پرسيدم ، گفت : آرى ، مبلغ هيجده تومان از پدر شما طلب داشتم و جز خداوند كسى را بر آن اطلاع نبود ، پس از فوت آن مرحوم از شما سؤال كردم نام من جزء طلبكاران هست ؟ شما گفتيد : نه ، من هم سندى براى اثبات نداشتم از اين كه چرا نام مرا در دفتر ننوشته دلتنگ شدم .
خواستم هيجده تومان را به او بدهم قبول نكرد ، گفت : پدر شما را از بدهىاى كه بمن داشت حلال كردم[305] .
تاريخ آل برمك را بخوانيد تا بر شما معلوم شود كه دوستىهايى كه بر اساس مسائل الهى پايدار نيست چه اندازه سست و بىپايه است ، آل برمك هارون و حكومت او را براى خويش قوىترين تكيهگاه مىدانستند ، ولى شمشير تيز هارون در چند شبانه روز به عمر آنان بىرحمانه خاتمه داد كه گويى چنين خاندانى اصلاً وجود خارجى نداشتند .
قائم مقام فراهانى آن مرد سياست و كياست ، براى به سلطنت رساندن محمد شاه قاجار به اندازه يك عمر خون دل خورد ، ولى پس از اين كه محمد شاه بر تخت سلطنت استقرار يافت ، وزير دانشمند خود را در باغ نگارستان با كمال شقاوت خفه كرد و آن چراغ روشن سياست و درايت را از لباس هستى عريان نمود .
ميرزا تقىخان اميركبير براى به تخت نشاندن ناصر قاجار كمال زحمت و مشقت را بر خود هموار كرد ، اما ناصر قاجار در همان اوائل صدارت امير در كمال ناجوانمردى آن مرد بزرگ را در حمام فين كاشان كشت .
اينگونه مسائل در تاريخ بشر آنقدر زياد است كه براى بازگو كردن آنها دفاترى جداگانه و كتابهايى مفصل لازم است[306] .
محدث خبير ، مرحوم حاج ميرزا حسين نورى در كتاب « مستدرك الوسائل » خبر مهمى نقل مىكند كه در آن خبر وجود مقدس حضرت زين العابدين عليهالسلام به توضيح حج حقيقى و معناى مناسك برخاسته و از اين راه زائران خانه حق را به بسيارى از واقعيتها آشنا فرموده است .