293 ـ با سوزش آتش جهنم از اثر حق الناس دچار درد شديد شدم - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



اى كسانى كه اراده حج داريد ، هم چون اين جوانمرد ، خود را از حقوق معنوى و مالى مردم پاك كنيد كه پاك شدن از حق مالى مردم ثوابش بسيار عظيم و اجرش بسيار بزرگ است و نيز مقدمه‏اى براى قبولى حج است[302] .

293 ـ با سوزش آتش جهنم از اثر حق الناس دچار درد شديد شدم

حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى‏كند:

از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم ، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم ، گفتند : به بغداد رفته .

شبى قيامت را در خواب ديدم ، مرا در موقف حساب حاضر كردند ، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد .

چون قصد عبور از صراط كردم ، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست ، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله‏اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت : بقيه طلب مرا بده و برو . من تضرع كردم و به او گفتم : من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم . گفت : راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى . گريه كردم و گفتم : من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم . يهودى گفت : پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم . به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم ، چون انگشت بر سينه‏ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم ! ![303]

294 ـ يكسال در برزخ مبتلا به سوء حساب بودم

مرحوم علامه مجلسى رحمه‏الله از شهيد اول از احمد بن ابى الجوزى نقل مى‏كند كه :

آرزو داشتم در عالم خواب ابو سليمان دارانى راكه از عباد و زهاد بود ببينم ، پس از گذشت يكسال از فوتش او را ديدم و گفتم : خداوند با تو چه معامله كرد ؟ گفت :

اى احمد ! وقتى در دنيا بودم از باب صغير مى‏آمدم بار شترى را ديدم يك چوب كوچك به اندازه خلال از آن گرفتم ، نمى‏دانم با آن خلال كردم يا دور افكندم ، اكنون يكسال است كه مبتلا به سختى حساب آن هستم .

آرى ، اميرالمؤمنين عليه‏السلامدر نامه‏اى به محمد بن ابى‏بكر به اين حقيقت اشاره مى‏فرمايد :

وَاعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ اَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ سائِلُكُمْ عَنِ الصَّغيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ وَالْكَبيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ :

اى بندگان خدا ! بدانيد كه خداوند عزوجل از كوچك و بزرگ عمل شما در قيامت خواهد پرسيد[304] .

295 ـ به خاطر هيجده تومان در شدت و سختى بودم

شهيد بزرگوار مرحوم دستغيب از جناب سيد حسن بن سيد على اصفهانى نقل مى‏كند كه فرمود :

هنگام فوت پدرم در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم و كارهاى پدرم بدست بعضى از برادرانم برگزار شده بود و مرا هيچ اطلاعى از گزارش آن‏ها نبود . چون هفت ماه از فوت پدرم گذشت ، مادرم در اصفهان درگذشت و جنازه‏اش را به نجف اشرف حمل كردند .

/ 380