در تفسير قسمتى از آيات سوره « يس » آمده است : چون حبيب نجّار خبر رنج و مشقّت رسولان خدا را از دست مردم « انطاكيه » شنيد به شتاب ، از منزل خود كه در نقطهاى دور دست از شهر قرار داشت ، به سوى مردم آمد ، اين انسان فداكار از مؤمنان واقعى بود . وى از درآمد كسب و كار خود قسمتى را براى اهل و عيال و قسمتى را نيز براى دادرسى تهيدستان خرج مىكرد .هنگامى كه با مردم روبرو شد فرياد زد : اى مردم ! از رسولان الهى و انسانهاى پاكى كه در برابر اين همه زحمت و رنج ، كمترين پاداشى از شما طلب نمىكنند پيروى كنيد .چگونه مرا به خدايان دروغين دعوت مىكنيد ؟ چرا بايد من خداى آفريننده خود را نپرستم ؛ در صورتى كه بازگشت شما به سوى اوست ؟ آيا من به جاى خداى آفريننده ، خدايى را برگزينم كه اگر خداى واقعى بخواهد به من ضربهاى بزند ، (مرا در قيامت ، عذاب دهد يا در دنيا دچار گرفتارى كند) شفاعت آن خدايان ضررى را از من دفع نكرده و نمىتوانند نجاتم دهند ؟ در اين صورت آيا من از زيانكاران نخواهم بود ؟ اى رسولان الهى ! گواه باشيد ؛ به خداى فرستنده شما ايمان آوردم .امّا با اين كه مىدانست پيروى از رسولان و دفاع از آنان مشقت زيادى به دنبال دارد ، در عين حال خدا و اهداف الهى را مقدم داشت و در ميدان مبارزه قدم گذاشت و محبوب خود را بر زن و فرزند و مال و جان و همه هستى خود مقدّم داشت . سرانجام بر اثر حمله مردم كه با سنگ و آلات قتاله به او هجوم بردند كشته شد ، سپس جنازه او را به ديوار شهر براى تماشاى مردم آويختند ، خداى بزرگ در سوره مباركه « يس » از او تجليل كرده و آن چهره پاك را يكى از ستارگان درخشان بهشت معرفى كرده است . آرى ، اينگونه مردمان كه در راه حق از همه چيز گذشتند در ادّعاى محبّت راستگوترين مردم بودند و چنان بودند كه محبوب را بر همه ماسوا ترجيح دادند . و به فرموده امام صادق عليهالسلام :وَدَليلُ الحُبّ إيثارُ الْمَحْبُوبِ عَلى ما سِواهُ[65] .
61 ـ اثر معجزهآساى ادب
حرّ بن يزيد در روز عاشورا بر سر دو راه قرار گرفته بود : يكى سپهسالارى ، ثروتاندوزى ، زن و فرزند ، مقام و منزلت مادّى و ديگر جان باختن و از هستى گذشتن ؛ امّا آن انسان عاقل پس از اندكى تأمّل حق تعالى را در پرتو امامت حضرت سيّدالشهدا عليهالسلام بر ماسوا ترجيح داده و با خداى عزّوجلّ معامله كرد .در اين زمينه در كتاب «نقد و تحليل و تفسير مثنوى» مىخوانيم :انسانى كه داراى ادب درونى است ، هرچند كه مرتكب تبهكارى شود ، هرچند كه خود را گاهى ببازد ؛ ولى سرانجام آن ادب روحى او را از سقوط نجات خواهد داد .در داستان حرّ بن يزيد رياحى مىخوانيم :