80 ـ بيان حال غافلان به صورت تمثيل - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



80 ـ بيان حال غافلان به صورت تمثيل

مرحوم ملا احمد نراقى در اشعارى پر محتوا با بيان تمثيلى ، حال غافلان را بيان مى‏كند كه مضمون اشعار به اين صورت است :

اى غافل بى‏خبر ! داستان بى‏خبرى و غفلت داستان آن مردى را مى‏ماند كه در بيابانى هولناك شير درنده مستى به او حمله برد .

آرى ، كسى كه از خدا و حق دور بماند در بيابان زندگى با صد خطر روبرو مى‏شود .

آن مرد براى نجات از حمله شير به چاهى پناه برد كه طنابى در آن آويخته بود ، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شير هم سر چاه متوقف گشت تا با بيرون آمدن او به او حمله كند .

در وسط چاه چشمش به اژدهايى افتاد كه در عمق چاه براى طعمه دهان گشوده است .

در حالى كه غرق ترس و وحشت شده بود ، صدايى توجه او را جلب كرد . ديد دو موش مشغول جويدن طناب‏اند . آن مرد خود را از بالا و پايين چاه و در كنار كار آن دو موش در خطر حتمى ديد ، ناگهان چشمش به انبوهى زنبور افتاد كه در كمر گاه چاه عسل اندوخته‏اند ، با ديدن عسل شيرين خاك‏آلود كه در حقيقت زهر تلخ دنياى هلاك‏كننده بود به سوى عسل دست برد تا از آن عسل تناول كند و در حال خوردن عسل از شير و اژدها و دو موش كه رشته عمرش را قطع مى‏كردند ، غافل و بى‏خبر ماند ؛ با خوردن عسل از نيش زنبورها هم در امان نبود .

  • هست اين دنيا چَه و عمرت رسن رشته عمر تو را ليل و نهار اژدها قبر است بُگشوده دهان مرگ باشد شير مست پر غرور تا كشد جان تو را از تن به زور

  • روز و شب هستند موشان بى‏سخن پاره سازد لحظه لحظه تار تار منتظر تا پاره گردد ريسمان تا كشد جان تو را از تن به زور تا كشد جان تو را از تن به زور

/ 380