نوح فرياد زد : اى دشمن خدا ! از كشتى بيرون شو ، تو موجودى هستى كه خدايت از پيشگاه رحمت و مغفرتش طرد كرده است .ابليس به نوح گفت :پنج چيز مردم را به هلاكت مىنشاند ، سه مرحله آن را برايت مىگويم و از دو قسمت ديگرش كه ابزار مهم من براى به دام انداختن فرزندان آدم است چشم مىپوشم !!خداوند به نوح فرمود :احتياجى به بيان آن سه قسمت نيست ، از او بخواه آن دو قسمت را برايت بگويد .شيطان گفت : دو برنامهاى است كه مرا تكذيب نمىكنند و دو مسئله است كه به آن دو با من مخالفت نمىورزند . اى نوح ! حرص و حسد ، مردم را هلاك كرد ، به خاطر آتش حسد خرمن عبادتم سوخت و ملعون شده و از پيشگاه محبّت حق رانده شدم و با حرص بود كه درخت ممنوع بهشت را بر آدم مباح كردم و به وسيله حرص بود كه آدم را از بهشت محروم نموده و به حاجتم رسيدم !![77]
72 ـ غضب و شهوت
شيطان ، موسى را ملاقات كرد و به حضرت عرضه داشت : اى موسى ! تويى آن انسانى كه خداوند مهربان تو را به رسالت برگزيده و بىواسطه با تو سخن مىگويد ، روى اين حساب از آبروى فوقالعادهاى برخوردارى ، من يكى از مخلوقات خدايم و گناهى را مرتكب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه كنم !! به پيشگاه محبوب عالميان واسطه شو تا توبهام را بپذيرد .موسى بزرگوار قبول كرد ، از خداوند مهربان درخواست كرد : الهى ! توبهاش را بپذير .خطاب رسيد : موسى ! خواستهات را قبول كردم ، به شيطان امر كن به قبر آدم سجده كند ، چرا كه توبه از گناه ، جبران عمل فوت شده است .موسى ، ابليس را ديد و پيشنهاد مقصود خلقت را به او گفت . سخت عصبانى و خشمگين شد و با تكبّر گفت : اى موسى ! من به زنده او سجده نكردم ، توقّع دارى به مرده او سجده كنم !!سپس گفت : اى موسى ! به خاطر اين كه به درگاه حق جهت توبه من شفاعت كردى بر من حقدار شدى ، به تو بگويم كه در سه وقت مواظب ضربه من باش كه هركس در اين سه موضع ، مواظب من باشد از هلاكت مصون مىماند .1 ـ به هنگام خشم و غضب ، مواظب فعاليت من باش كه روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت مىچرخم ، تا به وسيله تيشه خشم ، ريشهات را بركنم .2 ـ به وقت قرار گرفتن در ميدان جهاد ، متوجّه باش كه در آن وقت من مجاهد فى سبيل اللّه را به ياد فرزندان و زن و اهلش انداخته ، تا جايى كه رويش را از جهاد فى اللّه برگردانم !3 ـ بترس از اين كه با زن نامحرم خلوت كنى كه من در آنجا واسطه نزديك كردن هر دو به هم هستم !در اين داستان عجيب ، شيطان به سه برنامه خطرناك اشاره دارد : شهوت ، غضب و حرص .در هر صورت بايد گفت : بدون شك ، فرار انسان از جهاد ، ريشهاى جز حرص به دنيا ندارد و امتناع ابليس از سجده به آدم منشأى غير حسد نمىتواند داشته باشد و اين حسد ، درب بسيار بزرگى است كه شيطان با ورودش ، قدرت تسخير قلب را پيدا مىكند[78] .