در طلب بزرگى و شخصيّت شدم ، آن را در تواضع يافتم ، در جستجوى رياست شدم ، آن را در نصيحت مردم يافتم ، جوانمردى خواستم ، آن را در راستى ظاهر و باطن پيدا كردم ، در طلب فخر و افتخار برآمدم ، آن را در اندك مال حلال خود يافتم ، در جستجوى نسب برآمدم آن را در پرهيزكارى ديدم ، در مقام شرف برآمدم آن را در قناعت يافتم ، به جستجوى راحتى برخاستم آن را در زهد ديدم ، در مقام بىنيازى برآمدم ، آن را در اعتماد به حضرت رب العزه يافتم .اين چنين چهرههاى پاك و گوهرهاى تابناك بر فراز اين خاك بسيارند كه مردم بايد از زندگى آنان درس گرفته و از حال و وضع آنان عبرت گيرند[371] .
359 ـ منفعت عظيم اهل شوق و بحث
وقتى نزاعى درباره يك قطعه ملك وقفى به حضورش آوردند ، عدهاى مدعى بودند كه اين ملك وقف نيست ، در حالى كه وقف نامه آن را در صندوقچهاى گذاشته و در محلى مخصوص كه از هر چشمى دور بود دفن كرده بودند . و گروهى مدعى وقف بودند ولى سند و مدركى در دست نداشتند ، چند روز اين مرد بزرگ الهى در حكم اين واقعه مادى حيران و سرگردان بود و نمىدانست به كدام طرف حكم كند ، طرفين دعوا هم اصرار داشتند مسئله با حكم سيد پايان پذيرد .رفت و آمد هر روز طرفين دعوا ، براى سيد ايجاد مشكل و ناراحتى كرده بود ، تا روزى كسى به سوى خانه سيد رفت و در زد ، از افراد خانه به پشت در آمد و گفت :كيستى ؟آن مرد گفت : به آقا خبر بده مردى به نام ملا قلى جولا مىخواهد شما را ببيند ، درب را باز كردند ، ملا قلى وارد خانه شد و به نزد سيد رفت و گفت :آمدهام به شما بگويم بايد از اينجا سفر كرده و شوشتر را رها نموده به نجف بروى و در آنجا براى هميشه اقامت كنى و بدان كه وقف نامه ملك مورد دعوا در صندوقچهاى در فلان مكان دفن است .سيد على شوشترى ، ملا قلى را تا آن وقت نديده بود و او را به هيچ عنوان نمىشناخت ، از دستورهايش يكه خورد ، دستور داد موضعى كه گفته بود حفر كردند و وقف نامه را آوردند ، پس از اين واقعه عجيب از قضا و قبول مرافعه دست كشيد و شوشتر را به دستور آن مرد الهى ترك كرده رهسپار نجف شد تا در آنجا براى هميشه اقامت كند .در نجف با كمال تواضع به درس فقه استاد بزرگ ، فقيه سترك ، خاتم المجتهدين مرحوم شيخ مرتضى انصارى حاضر شد و مرحوم شيخ هم متواضعانهتر به درس اخلاق سيد حاضر مىشد .برنامه به همين صورت ادامه داشت ، تا اين كه مرحوم آخوند ملا حسينقلى همدانى به دنبال حقيقت برخاست و در طى راه دنبال هادى راه قرار گرفت ، از شهر همدان كوچ كرد ، چندى نزد يكى از علما به سر برد ولى از او چيزى نيافت ، به سوى نجف رخت كشيد ، در محضر شيخ انصارى و سيد على شوشترى حاضر شد و از محضر هر دو بزرگوار استفاده كرد و آنچه خواست نزد آن دو يافت .به هنگامى كه شيخ انصارى از دنيا رفت ، آخوند ملا حسينقلى همدانى در پى نوشتن مطالب اصول و فقه شيخ برآمد .