162 ـ عبد شاكر ، راضى به فعل حق - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيت اللّه بروجردى به او فرمودند : شما هم چيزى بگو ، ناگهان پيرمرد با حالى پر از خضوع و انكسار عرضه داشت :

أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصيرٌ .

حضرت آيت اللّه ، آنچه گفتند به درد شما نمى‏خورد ، عمل خالص كن كه زرگرى كه بناست اعمال را محك بزند ، بيدار بيدار است .

نوشته‏اند بهت مجلس را گرفت و به پهناى صورت ، اشك از دو ديدگان حضرت آيت اللّه بروجردى سرازير شد[171] .

162 ـ عبد شاكر ، راضى به فعل حق

يكى از شاگردان با معرفت عارف ربانى ، الهى قمشه‏اى نقل كرد : آن جناب سفرى به آستانه بوسى عبد راضى حضرت رضا عليه‏السلام به مشهد مشرّف شد .

شبى در حرم حضرت رضا عرضه مى‏دارد : يابن رسول اللّه ! شما داراى مقام رضاى كامل هستيد ، از حضرت حق بخواهيد ذرّه‏اى از اين مقام به اين فقير عنايت كند .

وقتى از حرم خارج مى‏شود ، ماشينى در خيابان به او مى‏زند ، وقتى چشم باز مى‏كند خود را روى تخت بيمارستان مى‏بيند ، سؤال مى‏كند : چه شده ؟ مى‏گويند :

تصادف كرده‏ايد و راننده‏اى كه به شما زده دستگير شده و اين‏جاست ، مى‏گويد : كاغذ و قلمى به من بدهيد ، يك رضايت‏نامه كامل مى‏نويسد و دستور مى‏دهد راننده را آزاد كنيد ؛ زيرا من چند لحظه قبل در حرم حضرت رضا از خداوند عزيز طلب مقام رضا كردم و اين مصيبت ، برق اوّل اين مقام جهت امتحان استعداد و ادعاى من است ، اگر در همين مرحله اوّل زبان و دل به گله و شكايت باز كنم از به‏دست آوردن اين عنايت محروم خواهم شد !![172]

163 ـ چشمم مربوط به او نيست

سالى براى زيارت عارف كامل ، حضرت آيت اللّه حاج آقا رحيم ارباب كه از حسنات روزگار بود ، به اصفهان رفتم . من زمانى خدمت اين مرد بزرگ رسيدم كه نزديك به هفت سال بود چشمش را بر اثر كهولت سن از دست داده بود ، مردى در همان وقت به محضر ايشان مشرّف شد و گفت : فلان آشنا از حال شما و چشم شما جويا شد ، فرمود :

حالم بسيار عالى است و چشمم مربوط به او نيست ، محبوب من علاقه داشت هشتاد سال ببينم و اكنون مصلحت ديده بدون بينايى باشم و من صد در صد به مصلحت محبوبم راضى هستم !![173]

164 ـ معناى واقعى شكر چيست ؟

داوود پيامبر از خدا پرسيد : اى مولاى من ! اگر بخواهم شكر تو را در آن حدّى كه خشنودى تو در آن است انجام دهم چه كنم؟

جواب آمد : آنچه نعمت به تو عنايت كردم در همان راهى خرج كن كه به آن دستور داده‏ام كه خرج نعمت در جايى كه براى آن معيّن شده عين شكر من است[174] .

/ 380