215 ـ بنده مرا به بهشت ببريد - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



215 ـ بنده مرا به بهشت ببريد

امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد : پيرمردى را در قيامت حاضر مى‏كنند ، سپس پرونده او را به دستش مى‏دهند ، پرونده به صورتى است كه مردم آن را مى‏بينند و در آن جز بدى‏هاى او را نمى‏نگرند ؛ اين برنامه به طول مى‏انجامد تا پيرمرد به حضرت حق مى‏گويد :

امر مى‏كنى كه مرا به آتش ببرند ؟ خطاب مى‏رسد : اى پيرمرد ! من حيا مى‏كنم كه تو را عذاب كنم در حالى كه در دنيا براى من نماز خواندى ، اى ملائكه من ! بنده مرا به بهشت ببريد[225] .

216 ـ زكريا بن آدم و احترام او

درباره زكريا بن آدم كه از اصحاب بزرگوار حضرت رضا عليه‏السلاماست مى‏خوانيم كه :

على بن مسيب به حضرت رضا عليه‏السلام عرضه داشت : راهم به شما دور است و هر وقت بخواهم دسترسى به شما ندارم ، معالم دينم را از چه كسى تعليم بگيرم ؟ حضرت فرمودند : از زكريا بن آدم قمى كه بر دين و دنياى شما از جانب من امين است .

زكريا بن آدم به حضرت رضا عليه‏السلام عرضه داشت :

يابن رسول اللّه ! تصميم دارم از مردم شهرم جدايى كرده و به جاى ديگر روم ؛ زيرا در ميان آنان نادان زياد است . حضرت فرمود : اين كار را نكن ؛ زيرا به احترام تو بلا از اهل قم دفع مى‏شود ، چنانچه به احترام حضرت موسى بن جعفر بلا از اهل بغداد دفع مى‏گردد[226] .

217 ـ اگر انسان بى‏نماز بودم چه مى‏كردم ؟

در روايت آمده : روزى پيامبر عزيز اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله همراه جمعى از اصحاب از راهى مى‏گذشتند ، ناگهان سگى شروع به پارس كرد . حبيب خدا ايستاد تا سر و صداى آن حيوان تمام شد ، آن گاه روى مبارك به جانب ياران كرد و فرمود : دانستيد اين سگ چه گفت ؟

عرضه داشتند : نه . فرمود : اين حيوان گفت : يا رسول اللّه ! من هميشه خداى مهربان را شكر مى‏كنم كه بهره‏ام از هستى ، سگ شدن بود ، اگر انسان بى‏نماز بودم چه مى‏كردم ؟ ![227]

218 ـ مگر قيامت شده ؟

در كتاب « اللآلى » در باب نماز آمده : يك كشتى با جمعى سرنشين در زمان انبياى بنى‏اسرائيل بر درياى نيل در حركت بود ، ناگهان ماهيان دريا احساس حرارت و فشار كردند ، به درگاه حضرت حق ناليدند و عرضه داشتند : الهى ! مگر قيامت رسيده ؟

خطاب رسيد : نه ، در ميان مسافران اين كشتى كه به روى آب در حركت است يك بى‏نماز نشسته ، دندان او درد گرفت و سپس از دهانش جدا شد و او آن دندان را در آب انداخت ، نحسى و نجسى دندان يك بى‏نماز باعث شد كه بر شما هم فشار وارد شود ! ![228]

219 ـ ترك كننده نماز واجب كافر است

در حديثى از حضرت باقر عليه‏السلام آمده :

اِنَّ تارِكَ الْفَريضَةِ كافِرٌ :

به حق كه ترك كننده نماز واجب كافر است .

شخصى از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيد :

چرا زناكار را با آن گناه بزرگ كافر نمى‏گويند ، ولى تارك الصلاة را كافر مى‏گويند ؟ دليل بر اين مسئله چيست ؟

/ 380