111 ـ اين سخن را بگذار - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

111 ـ اين سخن را بگذار

اوزاعى ، ابراهيم ادهم را ديد بسته‏اى هيزم بر گردنش گذاشته و براى فروش مى‏برد .

گفت : اى ابا اسحاق ! تو كجا و هيزم‏كشى ؟ تمام برادرانت حاضرند مخارج تو را به گردن گرفته و زندگيت را اداره كنند . ابراهيم گفت : اى اوزاعى ! اين سخن را بگذار كه به من رسيده ، هركس براى طلب حلال خود را به ذلت افكند بهشت بر او واجب مى‏شود[118] .

112 ـ چه مقدار مرا كفايت مى‏كند ؟

ثوبان مى‏گويد ، به پيامبر خدا گفتم : از دنيا چه مقدار مرا كفايت مى‏كند ؟

فرمود : به اندازه‏اى كه گرسنگى‏ات را برطرف كرده و بدنت را بپوشاند و اگر خانه‏اى داشته باشى ، پس خوشا به حالت ، خوشا به حالت و اگر مركبى براى سوارى بگيرى خوب است و مازاد بر اين چهار برنامه را در قيامت بايد پاسخ بگويى[119] .

113 ـ تجلّى قرآن در قلب

از نكات بسيار مهمّى كه پيرامون اثر مال حلال مى‏توان بيان كرد قضيه مرحوم ملاكاظم است كه اهل اراك و انسانى متديّن به حقايق و عامل به دستورهاى حضرت حق بود.

تنها چيزى كه آن مرد با صفا را رنج مى‏داد ، بى‏سوادى او بود ، به خصوص وقتى سخن قرآن به ميان مى‏آمد ، به خاطر اين كه سواد خواندن و نوشتن نداشت ، سخت رنجيده خاطر مى‏شد .

او با تمام وجود عاشق قرآن بود و ميل داشت مانند كسانى كه قرآن مى‏خوانند ، قرآن بخواند .

او نمى‏توانست قرآن بخواند ، ولى آنچه از قرآن به وسيله علماى ربّانى شنيده بود به آن آراسته بوده ؛ ملاكاظم رفتار و كردار و اخلاقش قرآن بود و به خصوص مسئله حلال و حرام در اعمال و مخصوصاً در كسب و كار و خوراك را رعايت مى‏كرد !!

شبى در عالم رؤيا به حضور يكى از معصومين عليهم‏السلام[120] مشرّف مى‏شود .

حضرت به او مى‏فرمايد : قرآن بخوان . عرضه مى‏دارد : نمى‏توانم . حضرت مى‏فرمايد :

مى‏توانى ، در محضر رهبر اسلام چند آيه‏اى قرائت مى‏كند و از شدّت شوق از خواب بيدار شده حس مى‏كند تمام قرآن بر قلب او تجلّى كرده و نقش بسته است !!

فرداى آن شب به ديدن مرحوم نوّاب صفوى رسيده ، داستان رؤياى صادقه خود را بيان مى‏كند ، آن مرحوم از او امتحان به عمل مى‏آورد و مى‏بيند عين حقيقت است !!

ايشان نه تنها قرآن را از حفظ مى‏خواند ، بلكه با حسّ سرانگشت خود آيات قرآن را از ساير جملات عربى تشخيص مى‏داد و هم چنين با تمام آيات كه در چه جزء يا در چه سوره‏اى است آشنا بود .

گاهى صفحه‏اى از مفاتيح را جلوى او مى‏گذاشتند و از او مى‏پرسيدند : اين قسمت در كجاى قرآن است ؟ انگشت روى كلمات مى‏گذاشت و مى‏گفت : اين قرآن نيست و گاهى از او مى‏پرسيدند : فلان آيه در كجاست ؟ قرآن را باز مى‏كرد و با انگشت خود آيه را پيدا كرده و نشان مى‏داد !!

اين مجموعه از عنايات به مرحوم ملاكاظم به تاييد حضرت آيت الله العظمى بروجردى و بعضى از علماى وقت نيز رسيد .

بى ترديد غذاى حلال آثار مهمّى دارد ، كه از جمله آثار آن باز شدن قلب و روشنى جان و غرق شدن دل در حكمت الهى است[121] .

/ 380