آرى ، با ترك گناه و اداى فرايض به شرطى كه نور خلوص در عمل تجلّى داشته باشد مىتوان به مقامات عاليه الهيّه رسيد[456] .
444 ـ از غيبت برحذر باشيد
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود : از غيبت برحذر باشيد كه غيبت از زنا شديدتر است ، مرد زنا مىكند و از عملش سخت پشيمان شده به خداوند باز مىگردد و خدا وى را مىپذيرد ، اما غيبتكننده تا غيبت شونده را راضى نكند آمرزيده نمىشود[457] .
445 ـ اينان غيبت مىكردند
پيامبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد : شب معراج گروهى را ديدم كه با ناخنهاى خود چنگ به صورت مىزنند و روى خود را خراش مىدهند . به جبرائيل گفتم : اينان كيانند ؟گفت :كسانى هستند كه از مردم غيبت مىكردند و عرض مردم را به باد مىدادند[458] .
446 ـ از وى غيبت نكن
سليم بن جابر مىگويد : به پيامبر صلىاللهعليهوآله عرض كردم : چيزى به من بياموز كه نفع خدايى برم ، حضرت فرمود : چيزى از خوبى را كوچك مشمار گرچه ريختن جرعه آبى از دلوت در ظرف تشنه باشد و با برادرت با حُسن خلق روبرو شو و چون غايب شد از وى غيبت مكن[459] .
447 ـ داستانى عجيب از غيبت
انس بن مالك مىگويد : روزى رسول خدا صلىاللهعليهوآله امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند .مردم روزه گرفتند ، چون غروب شد هر روزهدارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد . در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت : دو دختر دارم تاكنون افطار نكردهاند و از آمدن به محضر شما حيا مىكنند اجازه دهيد هر دو افطار نمايند حضرت جواب نداد ، آن مرد گفتهاش را تكرار كرد ، حضرت پاسخ نگفت ، چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد ، حضرت فرمود : روزه نبودند ، چگونه روزه بودند در حالى كه گوشت مردم را خوردهاند ، به خانه برو و به هر دو بگو استفراغ كنند ، آن مرد به خانه رفت و دستور استفراغ داد ، آن دو استفراغ كردند در حالى كه از دهان هر يك قطعهاى از خون بسته بيرون آمد ، آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلىاللهعليهوآلهآمد و داستان را گفت ، حضرت فرمود : به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر اين گناه غيبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند ! ![460]
448 ـ بوى بد غيبت
زمانى كه رسول اسلام صلىاللهعليهوآله زناكارى را رجم كرد مردى در آن محل نزد دوستش از كسى غيبت كرد ، حضرت گوشت مردار گنديدهاى را آورد و به هر دو گفت : نيش بزنيد .عرضه داشتند : اين جيفه بد بو را ؟ حضرت فرمود : كارى كه شما كرديد گند و بويش از اين بدتر بود ! ![461]
449 ـ عجب دندانهاى سفيدى !
مالك دينار مىگويد : عيسى با حواريون بر مرده سگى گذشتند ، حواريون گفتند :