256 ـ دو داستان از مرحوم محدّث - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



256 ـ دو داستان از مرحوم محدّث

فرزند مرحوم محدث قمى صاحب كتب ارزنده‏اى چون « سفينة البحار » ، « مفاتيح الجنان » و « الكنى و الالقاب » و . . . برايم نقل كرد ، پدرم دچار چشم درد شديدى شد ، اطباى عراق از علاجش عاجز شدند ، روزى از مادرم خواست كتاب «الكافى » را به او بدهد ، كتاب را از دست همسرش گرفت و گفت : اين كتاب مايه از اهل بيت رسول اللّه عليهم‏السلام دارد و امكان ندارد خداوند به وسيله ماليدن اين كتاب به چشم مرا از درد ديده خلاص نكند ، چشم به حق دوخت و با دلى سوخته كتاب «الكافى» را بر چشم ماليد ، ديده او از درد و الم رهايى يافت .

ديگر اين كه : پدرم دچار مرض سختى شد ، دارو نسبت به او از اثر افتاده بود ، پس از رنج بسيار به مادرم گفت : اين انگشتان من سال‏هاست كه آثار اهل بيت عليهم‏السلامرا مى‏نويسد ، اگر اثرى الهى در اين انگشتان نباشد بايد آن را قطع كرد ، ظرفى پاك بياورد و مقدارى آب در كنار آن بگذارد ، آب و ظرف را به حضور آن مرد الهى آورد ، انگشتانش را در آن ظرف گرفت و آب بر روى آن ريخت و آن آب را در حاليكه به سبب آن از خداوند طلب شفا كرده بود خورد و از بيمارى برخاست[266] .

257 ـ از آنان بازرسى نكنم

حضرت صادق عليه‏السلام فرمود : خداى عزوجل به موسى عليه‏السلام وحى فرمود :

كه همانا بندگان من به چيزى محبوب‏تر از سه خصلت به من تقرب نجستند ، عرضه داشت : خداوندا !

كدام است ؟

فرمود : زهد در دنيا ، ورع و پارسايى در برابر معاصى و گريه از خوف من ، عرضه داشت : خداوندا ! پاداش دارنده اين سه خصلت چيست ؟

خداوند فرمود : اى موسى ! اما آنان كه در دنيا زهد ورزيدند در بهشت باشند و اما آنان كه از ترس من گريه كنند در بلندترين منازلند و احدى با آنان در آن منازل شريك نباشد و اما آن‏ها كه از نافرمانى‏هاى من بپرهيزند ، پس من به وقتى كه در قيامت همه مردم را تفتيش و بازرسى كنم ، از آنان بازرسى و تفتيش نكنم[267] .

258 ـ پروردگار را بخوان

اسحاق بن عمار مى‏گويد : به حضرت صادق عليه‏السلام عرض كردم : من دعا مى‏كنم و ميل دارم گريه كنم ، ولى گريه‏ام نمى‏آيد و چه بسا به ياد برخى از مردگان خانواده‏ام مى‏افتم پس رقت مى‏كنم و اشك مى‏ريزم ، آيا اين كار درست است ؟ فرمود : آرى ، آن‏ها را به ياد آر و چون رقت كردى گريه كن و پروردگار تبارك و تعالى را بخوان و به درگاه حضرتش دعا كن[268] .

259 ـ بهترين حال مقربين

على بن ابى حمزه مى‏گويد : حضرت صادق عليه‏السلام به ابى‏بصير فرمود :

اگر از وقوع چيزى ترس داشته باشى ، يا حاجتى خواستى ، به نام خدا دعا آغاز كن و او را چنانچه شايسته اوست تمجيد و ستايش كن و بر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گريه وادار كن اگر چه بسا اندازه سر مگسى باشد ، همانا پدرم هميشه مى‏فرمود : نزديك‏ترين حالى كه عبد به پروردگار عزوجل دارد آن زمانى است كه در سجده باشد در حالى كه اشك مى‏ريزد[269] .

/ 380