شيخ كلينى در كتاب « الكافى » از على بن ابراهيم از پدرش از نوفلى از سَكونى از حضرت صادق عليهالسلام روايت مىكند كه :چشم دردى عارض اميرالمؤمنين عليهالسلام شد . رسول خدا صلىاللهعليهوآله به عيادت آن جناب آمد و ديد از شدّت درد فرياد مىكشد ، فرمودند : يا على ! جزع و فزع دارى يا شدّت درد و ناراحتى تو را بدين صورت درآورده ؟عرضه داشت : يا رسول اللّه ! به مدّت عمرم به دردى به اين شدت مبتلا نشده بودم ، پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود : يا على ! چون ملك الموت براى قبض روح كافر حاضر شود با او سَفودى از آتش است و با آن سفود روحش را قبض مىكند و اينگونه قبض روح براى كافر آن چنان دشوار است كه از شدت آن ، جهنّم به فرياد مىآيد ! !اميرالمؤمنين عليهالسلام از جاى برخاست و نشست و عرض كرد : يا رسول اللّه !اين حديث را براى من تكرار كن ، اين گفتارت موجب شد كه درد خود را فراموش كردم و سپس عرض كرد : آيا اين گونه قبض روح اختصاص به كافر دارد يا به كسى از امت تو ممكن است برسد ؟رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود : آرى ، به سه دسته : حاكمى كه بر مردم ستم روا دارد ، كسى كه مال يتيم را به ظلم ببرد و شاهدى كه در محكمه قاضى به باطل و دروغ گواهى دهد[601] .
587 ـ كشفى برزخى براى محدث قمى
مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى ـ كه در ورع و تقوا و صداقت و پاكى زبانزد خاص و عام است ـ به افراد مورد اطمينان فرمودهاند: روزى در نجف اشرف براى زيارت اهل قبور و ارواح مؤمنان رفته بودم ، در اين ميان از ناحيهاى دور نسبت به جايى كه ايستاده بودم صداى شترى كه گويى مىخواهند او را داغ كنند بلند شد ، به طورى كه انگار تمام زمين وادىالسلام از صداى نعره او متزلزل و مرتعش بود ، من براى استخلاص آن شتر به سرعت بدان جهت رفتم ، چون نزديك شدم ديدم شتر نيست ، بلكه جنازهاى را براى دفن آوردهاند و اين نعره از اين جنازه بلند است و آن افرادى كه متصدّى دفن او بودند ابداً اطّلاعى نداشته و با كمال خونسردى و آرامش مشغول كار خود بودند .بدون شك صاحب جنازه مرد ظالم و ستمگرى بوده كه در اولين وهله از ارتحال به چنين عقوبتى دچار شده است ، يعنى قبل از دفن و عذاب قبر از ديدن صور برزخيّه وحشتناك گرديده و فرياد برآورده است[602] .
588 ـ كشف مهم برزخى براى آيت اللّه سيد جمال الدين گلپايگانى
مرحوم آيتاللّه آقا سيد جمالالدين گلپايگانى از علما و مراجع بزرگ اواسط قرن چهاردهم بود ، در علميّت و عمل و از جهت قدر و كرامت و پاكى نفس و تقوا مورد تصديق همگان بود و در مقامات معنوى وى احدى ترديد نداشت ، آن جناب در امر مراقبت نفس و اجتناب از هوا مقام اوّل را حايز بود ، از صداى مناجات و گريههاى نيمه شبش همسايگان وى حكاياتى دارند ، هميشه با « صحيفه سجاديه » مأنوس بود ، آهش سوزان ، اشكش روان و سخنش مؤثّر و دلى سوخته داشت .