341 ـ بهترين مردم - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

341 ـ بهترين مردم

يكى از بزرگان شام از اميرالمؤمنين عليه‏السلام پرسيد : بهترين مردم نزد خدا كيست ؟ فرمود :

آن كه براى اخذ از همه ترس بيشتر دارد . ترس از مقام حق و عملاً به پرهيزكارى پاى بندتر است و نسبت به دنيا بى‏رغبت‏تر[351] .

342 ـ تا هر كجا كه خواهند منزل گزينند

امام باقر عليه‏السلام فرمود : در ضمن آنچه خداوند با موسى مناجات فرمود اين بود : اى موسى ! به قوم خود بگو : تقرّب جويندگان به من به چيزى مانند گريستن از خوف من به من تقرب نخواهند جست و بندگان فرمانبردارم به چيزى چون پرهيز از محرّمات مرا بندگى نخواهند كرد و خود ساختگان و آراستگان براى ديدار من به چيزى چون زهد و بى‏رغبتى به دنيا ، خويشتن را نخواهند آراست .

موسى عرض كرد : اى بهترين بخشندگان ! جزاى ايشان را چه خواهى داد ؟ فرمود :

اما آنان كه به ريختن سرشك از ترس هيبت من به من تقرب جويند مقامشان در رفيق اعلى كه محل انبياست باشد و كسى را در اين مقام با آن‏ها شركت نيست ! !

واما پارسايانى كه با دورى از گناه مرا پرستيدند و به من تقرب جستند ، پس من همه مردم را بازجويى كنم و اعمال همه را باز رسم ، جز آنان كه نسبت به بازرسيشان شرم دارم و اما كسانى كه به زهد در دنيا و بى‏رغبتى به زايد بر هزينه زندگى به من تقرّب جستند ، پس بهشت را به جملگى بر ايشان ارزانى دارم تا هر كجا كه خواهند منزل گزينند ![352]

343 ـ بى‏قيمت

رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به گوسفند مرده‏اى گذشت ، فرمود :

مى‏بينيد كه اين گوسفند چگونه از نظر صاحبش افتاده و از شدت سبكى قيمتى برايش نيست .

عرضه داشتند : آرى ، به همين خاطر هم هست كه صاحبش از آن دست برداشته .

فرمود : به خدايى كه جانم در اختيار اوست ، اين دنيا در پيشگاه حضرت حق از اين گوسفند مرده ، نزد صاحبش بى‏ارزش‏تر است ، اگر اين چنين دنيا به اندازه بال مگسى ارزش داشت ، به اندازه شربت آبى به كافر داده نمى‏شد ، از اين كه قسمتى از اين دنيا با تمام زرق و برقش در اختيار دشمنان اوست ، معلوم است در نزد حضرتش ارزشى ندارد ، براى آن دنيايى است كه به دستور خود او به دست آمده باشد و در راه او به خرج گذاشته شود به همين خاطر فرمود :

الدُّنْيا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ ما فيها إلاّ ما كانَ لِلّهِ مِنْها .

دنيا از نظر خدا مطرود است و آنچه در اوست نيز مطرود است ، مگر آنچه براى خداست .

و نيز فرمود :

الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤمِنِ وَجَنَّةُ الْكافِرِ .

دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است[353] .

344 ـ آنچه به پسر داوود داده‏اند از دست مى‏رود

سليمان با مركب حكومتى در حركت بود ، پرندگان بر سرش سايه داشتند ، اجنه و مردم از دو طرفش در حركت بودند ، به عابدى از عباد بنى‏اسرائيل گذشت ، عابد گفت :

پسر داود ! به خدا قسم ، خداوند ملك عظيمى به تو عنايت كرده .

سليمان فرمود : يك تسبيح در نامه عمل مؤمن بهتر است از ظواهرى كه به فرزند داود داده شده ، آنچه به پسر داود داده‏اند از دست مى‏رود ، ولى تسبيح خدا در نامه انسان باقى مى‏ماند[354] .

/ 380