حضرت امام حسن مجتبى عليهالسلام در سفرهاى حج خود كه بيست و پنج مرتبه بود ، خاكسارانه پياده راه مىپيمود و اين پيادهروى نه از راه نداشتن مال سوارى بوده و نه از دريغ و مضايقه از بذل مال در راه آن ، بلكه دستور مىدادند مركبهاى سوارى را جلو جلو يدك مىكشيدهاند و خود براى تواضع پياده مىرفتند ، حتى آن قدر يدكىها زياد بود كه موكب خيل باعظمت مىنمود و آن قدر در شخص خواجه تواضع بود كه خاكسارانه مىنمود .به احترام حضرت امام حسن عليهالسلام برادر عظيم القدرش امام حسين عليهالسلامهم پياده مىشد ، حسنين عليهماالسلام براى تواضع و درك ثواب پياده به راه مىرفتند ولى مركبهاى آنان كه يدك كشيده مىشد جلو جلو مىرفت همين كه خلايق مىديدند كه حسنين عليهماالسلام از عقب موكب قدم مىزدند آن ها هم پياده مىشدند .آرى ، هر كس معرفتش به صاحب اين بيت بيشتر باشد تواضع و انكسارش و خشوع و خاكساريش نسبت به صاحب بيت بيشتر و عشق و علاقهاش به محبوب عالم وافرتر و كاملتر است[314] .
305 ـ چگونه جسارت كنم ؟
امام جعفر صادق عليهالسلام در سفرى از سفرهاى حج خود افتخار هم سفرى خود را به مالك بن انس داد .وقتى كه به ميقاتگاه رسيدند مالك مىگويد :هنگام احرام كه راحله شتر امام عليهالسلام به صحرا برسيد هرچه مىخواست لبيك را به صداى بلند بگويد صدا در گلوى او گلوگير و متقطع مىشد و نزديك بود از راحله بيفتد .من گفتم : اى پسر رسول خدا ! لبيك بگو ، چارهاى نيست از اين كه بگويى ، فرمود :اى پسر ابو عامر ! چسان جسارت و جرأت كنم كه بگويم : « لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ » . ترس و هراس و وحشت از آن دارم كه خداى عزت و جلال به من بگويد : « لالَبَّيْكَ »[315] .
306 ـ هر كس اين عمل را بجا آورد
امام صادق عليهالسلام در سفر حج ديگر ، افتخار هم كجاوگى خود را به ابان بن تغلب داده بودند ـ كه بزرگ اصحاب امام باقر عليهالسلامبود و سى هزار حديث از امام جعفر صادق عليهالسلام روايت كرده وقتى به مدينه وارد مىشده يك ستون از مسجد الرسول را اختصاص به او مىدادهاند كه جلوس كرده ، تدريس كند ، امام عليهالسلام به او فرموده بود : اى ابان ! در مسجد مدينه جلوس كن و فتوى بده كه من دوست دارم مثل تو در شيعيان من باشد ـ ابان مىگويد :وقتى كه امام صادق عليهالسلام به سرحد حرم رسيد ، ميلههاى اعلام حرم پيدا شد ، دستور فرمود :شتر را نگه داشتند و پياده شد ، ابان هم پياده شد ، ابان مىگويد : امام براى ورود به حرم غسل كرد ، من هم غسل كردم ، بعد امام دعاى ورود به حرم را خواند و گريست ، سپس براى ورود به حرم پاها را برهنه كرد و با پاى برهنه در حال تواضع قدم در حرم نهاد و قدم برداشت و فرمود :