304 ـ معرفت بيشتر ، خضوع بيشتر - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



304 ـ معرفت بيشتر ، خضوع بيشتر

حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام در سفرهاى حج خود كه بيست و پنج مرتبه بود ، خاكسارانه پياده راه مى‏پيمود و اين پياده‏روى نه از راه نداشتن مال سوارى بوده و نه از دريغ و مضايقه از بذل مال در راه آن ، بلكه دستور مى‏دادند مركب‏هاى سوارى را جلو جلو يدك مى‏كشيده‏اند و خود براى تواضع پياده مى‏رفتند ، حتى آن قدر يدكى‏ها زياد بود كه موكب خيل باعظمت مى‏نمود و آن قدر در شخص خواجه تواضع بود كه خاكسارانه مى‏نمود .

به احترام حضرت امام حسن عليه‏السلام برادر عظيم القدرش امام حسين عليه‏السلامهم پياده مى‏شد ، حسنين عليهماالسلام براى تواضع و درك ثواب پياده به راه مى‏رفتند ولى مركب‏هاى آنان كه يدك كشيده مى‏شد جلو جلو مى‏رفت همين كه خلايق مى‏ديدند كه حسنين عليهماالسلام از عقب موكب قدم مى‏زدند آن ها هم پياده مى‏شدند .

آرى ، هر كس معرفتش به صاحب اين بيت بيشتر باشد تواضع و انكسارش و خشوع و خاكساريش نسبت به صاحب بيت بيشتر و عشق و علاقه‏اش به محبوب عالم وافرتر و كامل‏تر است[314] .

305 ـ چگونه جسارت كنم ؟

امام جعفر صادق عليه‏السلام در سفرى از سفرهاى حج خود افتخار هم سفرى خود را به مالك بن انس داد .

وقتى كه به ميقاتگاه رسيدند مالك مى‏گويد :

هنگام احرام كه راحله شتر امام عليه‏السلام به صحرا برسيد هرچه مى‏خواست لبيك را به صداى بلند بگويد صدا در گلوى او گلوگير و متقطع مى‏شد و نزديك بود از راحله بيفتد .

من گفتم : اى پسر رسول خدا ! لبيك بگو ، چاره‏اى نيست از اين كه بگويى ، فرمود :

اى پسر ابو عامر ! چسان جسارت و جرأت كنم كه بگويم : « لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ » . ترس و هراس و وحشت از آن دارم كه خداى عزت و جلال به من بگويد : « لالَبَّيْكَ »[315] .

306 ـ هر كس اين عمل را بجا آورد

امام صادق عليه‏السلام در سفر حج ديگر ، افتخار هم كجاوگى خود را به ابان بن تغلب داده بودند ـ كه بزرگ اصحاب امام باقر عليه‏السلامبود و سى هزار حديث از امام جعفر صادق عليه‏السلام روايت كرده وقتى به مدينه وارد مى‏شده يك ستون از مسجد الرسول را اختصاص به او مى‏داده‏اند كه جلوس كرده ، تدريس كند ، امام عليه‏السلام به او فرموده بود : اى ابان ! در مسجد مدينه جلوس كن و فتوى بده كه من دوست دارم مثل تو در شيعيان من باشد ـ ابان مى‏گويد :

وقتى كه امام صادق عليه‏السلام به سرحد حرم رسيد ، ميله‏هاى اعلام حرم پيدا شد ، دستور فرمود :

شتر را نگه داشتند و پياده شد ، ابان هم پياده شد ، ابان مى‏گويد : امام براى ورود به حرم غسل كرد ، من هم غسل كردم ، بعد امام دعاى ورود به حرم را خواند و گريست ، سپس براى ورود به حرم پاها را برهنه كرد و با پاى برهنه در حال تواضع قدم در حرم نهاد و قدم برداشت و فرمود :

/ 380