در شأن نزول اين آيه در تفسير « مجمع البيان » آمده :يكى از يهوديان مدينه ، با يكى از مسلمانان منافق اختلافى داشت ، قرار گذاشتند يك نفر را به داورى بين خود انتخاب كنند ، شخص يهودى چون به عدالت و بىنظرى رهبر اسلام صلىاللهعليهوآله اطمينان داشت گفت : من به داورى پيامبر شما راضيم ، ولى مرد منافق يكى از بزرگان يهود به نام كعب بن اشرف را انتخاب كرد ؛ زيرا مىدانست كه مىتواند با هديه نظر او را به سوى خود جلب كند و به اين ترتيب با داورى پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهمخالفت كرد ، اين آيه شريفه نازل شد و چنين افرادى را كه برده شيطاناند و به پيروى از او به دنيا و آخرت خود لطمه مىزنند به شدّت سرزنش كرد[390] .
378 ـ راه خدا
وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِى وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلاْءِنسَانِ خَذُولاً .و روزى كه ستمكار ، دو دست خود را [ از شدت اندوه و حسرت به دندان ]مىگزد [ و ] مىگويد :اى كاش همراه اين پيامبر راهى به سوى حق برمىگرفتم ، * اى واى ، كاش من فلانى را [ كه سبب بدبختى من شد ]به دوستى نمىگرفتم ، * بىترديد مرا از قرآن پس از آن كه برايم آمد گمراه كرد .و شيطان همواره انسان را [ پس از گمراه كردنش تنها و غريب در وادى هلاكت ] وامىگذارد ؛ براى اين آيه شأن نزولى به مضمون زير آوردهاند :در ميان مشركان مكه دو دوست بودند به نام عُقبه و ابى ، هر زمان عقبه از مسافرت مىآمد سفرهاى مىانداخت و بزرگان قومش را براى صرف غذا دعوت مىكرد ، در عين حال هم علاقه داشت از محضر پيامبر صلىاللهعليهوآله بهرهمند شود گرچه اسلام را قبول نكرده بود .روزى از سفر آمد و طبق معمول غذا آماده كرد و دوستان را براى صرف غذا وعده گرفت ، در ضمن از پيامبر صلىاللهعليهوآله هم دعوت كرد .وقتى غذا حاضر شد پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود :تا شهادت به وحدانيت حق و رسالت من ندهى دست به سفره نمىبرم !عقبه شهادتين گفت ، اين خبر به گوش دوستش ابى رسيد ، نزد عقبه آمد و گفت : از مسيرت منحرف شدهاى ؟ پاسخ داد : نه به خدا سوگند ، من منحرف نشدهام ، ولكن مردى مهمان من بود كه جز با شهادتين من غذا نمىخورد ، من شرم داشتم او گرسنه از خانه من برود به اين خاطر شهادت به حق و رسالت دادم .اين شيطان خطرناك به عقبه گفت : از تو راضى نمىشوم مگر در برابر او بايستى و آب دهن به صورتش بيندازى ! !عقبه بدبخت به پيروى از شيطان اين كار را كرد و مرتد شد و سرانجام هم در جنگ بدر در صف كفار كشته شد و رفيقش ابى هم در جنگ احد به جهنم رفت ، از پى اين واقعه آن آيات نازل شد و هشدار داد كه شيطان جز خذلان آدمى چيزى نخواهد ، بنابراين از اين دشمن خطرناك سخت بپرهيزيد[391] .