378 ـ راه خدا - عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



در شأن نزول اين آيه در تفسير « مجمع البيان » آمده :

يكى از يهوديان مدينه ، با يكى از مسلمانان منافق اختلافى داشت ، قرار گذاشتند يك نفر را به داورى بين خود انتخاب كنند ، شخص يهودى چون به عدالت و بى‏نظرى رهبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اطمينان داشت گفت : من به داورى پيامبر شما راضيم ، ولى مرد منافق يكى از بزرگان يهود به نام كعب بن اشرف را انتخاب كرد ؛ زيرا مى‏دانست كه مى‏تواند با هديه نظر او را به سوى خود جلب كند و به اين ترتيب با داورى پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهمخالفت كرد ، اين آيه شريفه نازل شد و چنين افرادى را كه برده شيطان‏اند و به پيروى از او به دنيا و آخرت خود لطمه مى‏زنند به شدّت سرزنش كرد[390] .

378 ـ راه خدا

وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِى وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلاْءِنسَانِ خَذُولاً .

و روزى كه ستمكار ، دو دست خود را [ از شدت اندوه و حسرت به دندان ]مى‏گزد [ و ] مى‏گويد :

اى كاش همراه اين پيامبر راهى به سوى حق برمى‏گرفتم ، * اى واى ، كاش من فلانى را [ كه سبب بدبختى من شد ]به دوستى نمى‏گرفتم ، * بى‏ترديد مرا از قرآن پس از آن كه برايم آمد گمراه كرد .

و شيطان همواره انسان را [ پس از گمراه كردنش تنها و غريب در وادى هلاكت ] وامى‏گذارد ؛ براى اين آيه شأن نزولى به مضمون زير آورده‏اند :

در ميان مشركان مكه دو دوست بودند به نام عُقبه و ابى ، هر زمان عقبه از مسافرت مى‏آمد سفره‏اى مى‏انداخت و بزرگان قومش را براى صرف غذا دعوت مى‏كرد ، در عين حال هم علاقه داشت از محضر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بهره‏مند شود گرچه اسلام را قبول نكرده بود .

روزى از سفر آمد و طبق معمول غذا آماده كرد و دوستان را براى صرف غذا وعده گرفت ، در ضمن از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هم دعوت كرد .

وقتى غذا حاضر شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :

تا شهادت به وحدانيت حق و رسالت من ندهى دست به سفره نمى‏برم !

عقبه شهادتين گفت ، اين خبر به گوش دوستش ابى رسيد ، نزد عقبه آمد و گفت : از مسيرت منحرف شده‏اى ؟ پاسخ داد : نه به خدا سوگند ، من منحرف نشده‏ام ، ولكن مردى مهمان من بود كه جز با شهادتين من غذا نمى‏خورد ، من شرم داشتم او گرسنه از خانه من برود به اين خاطر شهادت به حق و رسالت دادم .

اين شيطان خطرناك به عقبه گفت : از تو راضى نمى‏شوم مگر در برابر او بايستى و آب دهن به صورتش بيندازى ! !

عقبه بدبخت به پيروى از شيطان اين كار را كرد و مرتد شد و سرانجام هم در جنگ بدر در صف كفار كشته شد و رفيقش ابى هم در جنگ احد به جهنم رفت ، از پى اين واقعه آن آيات نازل شد و هشدار داد كه شيطان جز خذلان آدمى چيزى نخواهد ، بنابراين از اين دشمن خطرناك سخت بپرهيزيد[391] .

/ 380