آرى ، طبق فرهنگ با كمال اسلام حق الناس ارتباطى به ايام تكليف ندارد ، بلكه از هر زمان انسان دست به مال مردم ببرد ، حق مردم بر عهدهاش تعلق مىگيرد ، اگر در ايام كودكى ولىّ آدمى مال مردم را به مردم برگرداند انسان از حق مردم پاك مىشود و اگر خود آدمى در همان ايام يا ولىّ انسان اقدام به برگرداندن حق نكرد ، وقتى انسان به تكليف رسيد واجب است دينى كه بر عهدهاش آمده ادا كند ، اسلام هيچگونه رضايت به بودن مال مردم نزد انسان ندارد ، چه نيكوست مسلمان از ابتدا تا آخر عمر خود را گرفتار حقالناس نكند[295] .
286 ـ مرا از قيد هفده ريال نجات دهيد
دوستى داشتم داراى كمالات ايمانى و فوق العاده عاشق حضرت سيدالشهداء عليهالسلام ، نزديك عيد غدير از دنيا رفت ، خودم متكفل كفن و دفن و غسل او بودم .با وصيت جالبى كه داشت تصور مىكردم در عالم برزخ از هر جهت آزاد است ، ولى چند روز پس از مرگش ، به خواب يكى از عاشقان حق كه وصىّ او نيز بود آمد و به او گفت : گوشه يكى از دفاتر مغازهام هفده ريال مربوط به حساب فلان شخص است كه از قلم افتاده ، آن را بپردازيد ، دفاتر را بررسى كردند همانطور بود كه گفته بود ؛ هفده ريال را به صاحبش برگرداندند و او را از رنج آن راحت كردند[296] .
287 ـ جلد بحار سالم است
شبى در مجلس فرزند بزرگوار محدث قمى صاحب «سفينة البحار» و«مفاتيح الجنان» بودم ، مىفرمودند :روزى كه پدرم از دنيا رفت و او را در كنار مرقد مطهر حضرت شاه اوليا اميرالمؤمنين عليهالسلام دفن كرديم ، شب آن روز برادرم پدر را در خواب ديد كه فرمود : يك جلد از كتاب « بحار الأنوار » علامه مجلسى رحمهالله متعلق به فلان عالم پيش من امانت بود ، آن را به صاحبش ندادهام ، هر چه سريعتر آن را به مالكش بدهيد ، صبح آن شب در حالى كه كتاب را براى تحويل به صاحبش مىبرديم ، كنار درب خانه از دست ما روى زمين افتاد ، آن را برداشته و گرد و غبار از روى جلدش زدوده سپس به صاحبش برگردانديم ، شب آن روز پدر بزرگوار در عالم خواب به ما فرمودند : امروز « بحار الأنوار » از دست شما افتاد و بر جلد آن خراش وارد شد ، روزى كه من آن را به امانت گرفتم جلد آن سالم بود ، مسئله خراش روى جلد را حتماً از صاحب آن حلاليت بطلبيد ! ![297]
288 ـ چربى مقدارى گوشت مرا گرفتار كرده
در اكثر سخنرانىهاى مذهبى خود ، پيرمرد سالخوردهاى را مىديدم كه چهره شكسته او نشان دهنده مسائل بسيار مهمى بود !يك روز در كنار او نشستم و از او خواهش كردم قسمتى از حقايقى كه در مدت حيات خويش آموخته برايم بازگو كند .پاسخ داد نزديك به صد سال عمر دارم ، شصت سال قبل وجه مختصرى فراهم كردم و به زيارت عتبات مشرف شدم .